سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرتال امام خمینی (س)
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 3
کل بازدید : 53677
کل یادداشتها ها : 109

نوشته شده در تاریخ 90/11/30 ساعت 11:19 ص توسط Admin


چند روز پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی  نمایندگان کانون نویسندگان ایران شامل اسفندیار فرد، باقر پرهام، بزرگ پورجعفر، فریدون تنکابنى، اسماعیل خویى، مصطفى رهنما، غلام حسین ساعدى، محمد على سپانلو، جلال سرفراز، فریدون فریاد، محمد قاضى، سیاوش کسرایى، جواد مجابى، محمد مختارى، نعمت میرزا زاده( آزرم)، جمال میر صادقى، منوچهر هزارخانى، محسن یلفانى و سیمین دانشور در مدرسه علوی به دیدار امام رفتند. در این دیدار که در روز 29 بهمن ماه به انجام رسید، در آغاز باقر پرهام از سوى حضار متنى را خطاب به امام قرائت کرد. سپس بنیانگذار جمهوری در بیاناتشان توصیه هایی را خطاب به نویسندگان و روشنفکران عرضه داشتند.

ایشان در ابتدای سخنانشان پس از تشکر از حضور جمع، به موضوع نقشه استعمار براى ایجاد اختلاف میان ملت‏ پرداختند و فرمودند:

«من از آقایان که اینجا تشریف آورده‏اند و اظهار لطف کردند متشکرم. من از چیزهایى که در این نهضت، ثمراتى که در این نهضت یافتم، یکى روبه شدن با چهره‏هاى تازه‏اى [است‏] که تا کنون ما با آنها روبه نبودیم. از هم جدا کردند قشرهاى ملت را. از هم جدا کردند. روحانیون را از روشنفکران، از طبقات متفکر جدا کردند؛ و آنها را با هم در صف مقابل قرار دادند. و این در اثر کوششهایى بود که استعمار براى اینکه بتواند ذخایر ما را ببرد این کوششها را کردند که قشرهاى روشن ملت را، قشرهاى کارآمد ملت را، آنهایى که مى‏توانند در مقابل آنها و اجانب ایستادگى کنند و مى‏توانند آنها را عقب بزنند، براى اینکه اینها مجتمع نشوند و متفرق باشند بلکه با هم در دو جناح مخالف، و گاهى با هم اختلافات شدید و حدید پیدا بکنند، کوششها کردند. و البته به آمال خودشان هم بسیار رسیدند. روحانیون را در نظر شما- طبقه نویسنده متفکر- طورى قلمداد کردند که حاضر نبودید از آنها یادى بکنید؛ و شما را در مقابل روحانیون طورى قلمداد کردند که آنها هم حاضر نبودند از شما ذکرى بکنند. این تفرقه باعث شد که آنها به آمال خودشان رسیدند و با آزادى همه ذخایر ما را بردند؛ و با آزادى- بدون مزاحم- مملکت ما را به عقب راندند و عقب مانده نگه داشتند و نیروهاى انسانى ما را نگذاشتند شکوفا بشود.»

ایشان در ادامه وحدت را بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامى‏ برشمردند و خاطرشنان ساختند:

«ما در این نهضت اخیر آنچه را که مى‏توانم بگویم بهترین ثمرات این نهضت است، این وحدتى [است‏] که حاصل شد بین قشرهاى مختلف. دانشگاهى به روحانیین نزدیک شد، روحانیین به آنها نزدیک شدند، بازارى با همه اینها نزدیک شد، دهقان با همه اینها نزدیک شد. و شما الآن مى‏بینید که در سرتاسر ایران تمام طبقات با هم همفکر و هم عقیده و یکصدا جمهورى اسلامى را مى‏خواهند. و رمز موفقیت ما، که قدرتهاى بزرگِ دنیا را عقب نشاند و یک قدرت شیطانى مثل قدرت خاندان پهلوى را فرو ریخت، این رمز موفقیت همین وحدت اقشار و وحدت کلمه بود. اگر بنا بود که قشر روحانى تنها مى‏خواست به جنگ اینها برود خفه مى‏کردند او را؛ نویسنده مى‏خواست به جنگ آنها برود آنها را از بین مى‏بردند؛ دانشگاهى مى‏خواست این کار را بکند نمى‏توانست؛ بازار مى‏خواست این کار را تنها بکند نمى‏شد؛ دهقان مى‏خواست بکند نمى‏شد. اینکه همه چیز را ما به دست آوردیم، و ان شاء اللَّه بعد هم به دست مى‏آوریم، این براى همین پیوستگى است که بین اقشار ملت حاصل شد. و ما باید این همبستگى را نگه داریم.»

ادامه مطلب :پرتال امام خمینی (س)

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/11/26 ساعت 1:32 ع توسط Admin


صبح روز 24 بهمن ماه سال 1361 وزیر وقت سپاه پاسداران، محسن رفیق دوست و قائم مقام و مسئولان وزارت سپاه در محل جماران با حضرت امام دیدار کردند. امام در بیاناتی کوتاه در این دیدار بر لزوم نمونه بودن سپاه از جهت اخلاق‏ تاکید کردند. متن فرمایشات رهبر کبیر انقلاب اسلامی را در ادامه می خوانید:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

از امورى که لازم است شما به آن توجه کنید این است که چون سپاه نهادى نوپاست و مسئولیت حفظ اسلام و انقلاب را به عهده دارد، باید از جهت اخلاق نمونه باشد و با همه مردم و سایر قوا برخورد صحیح و اسلامى بنماید. در سپاه و ارتش افرادى وارد نشوند که باعث اختلاف باشند. منحرفین از اول تزشان این بود که سپاه به درد نمى‏خورد؛ و از آن طرف، گروهى هم مى‏گفتند ارتش نباید باشد، و هر دوى اینها مى‏خواستند به ارتش یا سپاه ضربه بزنند. امروز ارتش و سپاه، هر دو، خوب و خدمتگزار به اسلام و انقلاب هستند. و چون ما مى‏خواهیم مملکت را از اساس درست کنیم و آن مسائل اسلامى از بین رفته را احیا و زنده نماییم، باید در فکر سپاه و ارتش باشیم و بدانیم که اینها تا آخر تاریخ به ما ارتباط دارند. و اگر خداى ناکرده، پنجاه سال دیگر هم انحرافى پیش آید، ما مسئول آن هستیم. سفارش اکید من این است که افراد بر حسب تکلیف شرعى و مصالح جامعه در سپاه و ارتش توجه به مسائل داشته باشند و از گروهگرایى و تفرقه شدیداً احتراز کنند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته‏

لینک مطب: پرتال امام خمینی (س)

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/11/24 ساعت 11:39 ص توسط Admin


اسناد و مدارک تاریخى، راویان رویدادها و جریانهاى گذشته و حاملان پیامها و گزارشهایى هستند که مى‏تواند مورخان، پژوهشگران و صاحبان خرد و اندیشه را به واقعیتها نزدیک کند، کاستى‏ها و نادرستى‏ها را به آنان بنمایاند، پرده‏هاى ابهام را کنار زند، ماسک‏ها را بدرد و تاریخ‏نویسان راستین را از مزوّران و بازیگران عرصه سیاست و تاریخ بازشناسد. اسناد و مدارک تاریخى، دوره‏هاى گذشته را با زمان حاضر و جریانهاى روز را به گذشته‏ها پیوند مى‏دهد و حلقه اتصال و پل ارتباط گذشته و آینده است.

بى‏تردید مورخان، فرزانگان و دانشوران بدون در دست داشتن اسناد و مدارک نمى‏توانند واقعیتها را آنگونه که بایسته و شایسته است، به رشته نگارش درآورند و از بیراهه‏پویى و کژاندیشى در امان باشند. بدون در دست داشتن اسناد معتبر، چگونه مى‏توان درباره پیشینیان سخن گفت و به دور از خبط و خطا به بررسى و ارزیابى عملکرد آنان نشست و داورى درستى به عمل آورد؟ چه بسا سندى که مى‏تواند تحلیلها، یافته‏ها و برداشتهاى نویسنده‏اى را به هم ریخته و نادرستى آن را به نمایش گذارد و چه رویدادهایا جریانهایى که به علت در دسترس نبودن اسناد آن، به شکل ناروا مورد بررسى و داورى قرار مى‏گیرد و حقوقى تضییع مى‏شود.

بنابراین، اسناد و مدارک در روشن کردن حقایق و واقعیتهاى تاریخى جایگاه ویژه‏اى دارد و در پیشگیرى از بیراهه‏پویى‏ها، نارواگویى‏ها و تحریف‏گریها مى‏تواند نقش بسزایى ایفا کند و دروغ‏سازان و تحریف‏گران را رسوا سازد. از این‏رو، مى‏بینیم که در کشورهاى مختلف جهان، براى گردآورى و بایگانى اسناد و بهره‏بردارى بهینه از آن اهمیت ویژه‏اى قائل هستند و آرشیو اسناد تاریخى براى محققان، متفکران و تاریخ‏نگاران از سرمایه‏هاى گرانمایه و دستمایه‏هاىگرانسنگ به شمار مى‏آید.

اسناد به‏جا مانده از دوران پهلوى نیز از گرانبهاترین و ارزشمندترین ذخایر ملى و منابع فرهنگى کشور براى دریافت حقایق تاریخى این دوره است و گوشه‏هایى از آنچه را که بر این کشور و ملت رفته است، به نمایش مى‏گذارد.

در این میان، اسناد مبارزاتى حضرت امام خمینى(س) از ارزش بیشتر و بالاترى برخوردار است و دربردارنده بسیارى از حقایق، ناگفته‏ها و ناشنیده‏ها درباره حضرت امام مى‏باشد. آنچه به این اسناد اعتبار ویژه‏اى مى‏بخشد، این است که از زبان دشمن تراوش کرده است و زبان دشمن بهترین گواه است! دشمنى که در جهت به زیر سؤال بردن امام و بدنام کردن او از هیچ توطئه و ترفندى پروا نکرد و همه نیرو و توان خود را در راه ساقط کردن یاد و نام آن حضرت از میان مردم به کار گرفت و اتهامات گوناگونى به ایشان نسبت داد.

ادامه مطلب : پرتال امام خمینی (س)



  



نوشته شده در تاریخ 90/11/19 ساعت 12:36 ع توسط Admin


در مورد دیدگاه حضرت امام خمینی(س) درباره جایگاه رای مردم در حکومت می توان از دو دوره کاملا روشن در بیانات حضرت امام نام برد؛ پیش از حضور امام در پاریس، شعاری که ایشان و مردم می دادند حکومت اسلامی بود اما بعد از حضور حضرت امام در پاریس و در ماه‌های نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی، امام پیشنهاد جمهوری را مطرح کردند و شعارهای مردم هم از «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی» به «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» تغییر یافت که این یک تبدیل معنادار بود و نشان می‌داد در نگاه امام باید پس از سلطه استبدادی شاهنشاهی روی کار آید، می بایست مبتنی بر انتخاب و آرا مردم و رعایت کننده حقوق آنها در حکومت باشد. پس از پیروزی انقلاب نیز در بیانات متعددی حضرت امام به این نکته اشاره می کردند و ضمن توجه به اسلام به عنوان یکی از ارکان حکومت اسلامی، به جمهوریت به معنای در نظر گرفتن واقعی مردم و اهمیت مشارکت و توجه به حقوق آنان در حکومت عنایت ویژه داشتند.

در مورد جایگاه مردم در حکومت می توانیم به سه دیدگاه مختلف اشاره کنیم. صاحبان دیدگاه اول گروهی هستند که معتقدند مردم فقط در کارآمدی حکومت اسلامی می توانند موثر باشند و رای آنان موجب کارآمدی دستورات، فرامین و منویات حکومت می شود. امام معتقدان به دیدگاه دوم از این حد فراتر می‌روند و می‌گویند تصمیمات حکومت باید مردم‌مدار باشد و حاکمان نباید صرفا بر اساس دیدگاه‌هایی که خود تشخیص می‌دهند، عمل کنند. من از گروه دوم تحت عنوان «مردم مدار» یاد می کنم.

اما در دیدگاه سوم مردم هم می توانند حکومت را کارآمد کنند،هم حکومت باید مدار تصمیم‌گیری هایش را مردم قرار دهد و هم مشارکت جدی مردم به عنوان صاحبان حق در حکومت به رسمیت شناخته می‌شودکه نام این دیدگاه را «مردمسالاری» می گذاریم. به نظر می رسد که در میان این سه دیدگاه، حضرت امام(س) به دیدگاه سوم معتقد بودند و اینطور نبود که جایگاه مردم را تنها در حد تایید تصمیمات حاکمیت بدانند و معتقد باشند همین که حکومت تصمیماتی بگیرد که از نگاه حاکمیت به نفع مردم است، کفایت می‌کند. امام در پی آن بودند چیزی که نفع مردم و صلاح آنان، البته از دیدگاه خود مردم است در حکومت پیاده شود،کنند و افرادی که مردم به عنوان منتخبان واقعی خود بر می‌گزینند، بر سر کار باشند و حکومت را اداره کنند. براین اساس، حضرت امام(س) هم در تصمیم سازی ها و هم در انتخاب افراد در مناصب مهم حکومتی اعم از رهبری، ریاست جمهوری یا نمایندگی مجلس، امام اعتقاد به مشارکت جدی مردم و توجه به رای آنها داشتند.

ادامه مطلب : پرتال امام خمینی (س)

 

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/11/18 ساعت 12:15 ع توسط Admin


 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم قالَ رسولُ اللَّه- صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم: انّى تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللَّهِ و عترتى اهلَ بیتى؛ فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى‏ یَرِدَا عَلَىَّ الْحَوضَ.

الحمدُ للَّه و سُبحانَکَ؛ اللَّهُمَّ صلِّ على محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذى تجلّى فیه الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّى المُسْتَأْثَرِ منها الّذى لا یَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ على ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.

و بعد، این جانب مناسب مى‏دانم که شمه‏اى کوتاه و قاصر در باب «ثقلین» تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى، که قلم مثل منى عاجز است از جسارت در مرتبه‏اى که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلى‏ و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والاى «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منى میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره‏اى گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم.

شاید جمله لَنْ یَفْتَرِقا حتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- هر چه بر یکى از این دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگرى است، تا آن گاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهى ندارد. و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.

ادامه مطلب:

منبع : http://www.imam-khomeini.ir/FA/VS3_1_before

 



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ