سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرتال امام خمینی (س)
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 2
کل بازدید : 53678
کل یادداشتها ها : 109

نوشته شده در تاریخ 91/3/31 ساعت 1:2 ع توسط Admin


روزهای خاصی از سر پارلمان ‌نشینان می‌گذشت. همه چشم‌ها به حدود 200 نفر زن و مردی بود که قرار بود راه قانون‌گریزی را ببندند. قصه از یک نامه شروع شد. نامه‌ای که صبح روز 24 خرداد 1360 به دست اکبر هاشمی رفسنجانی رییس وقت مجلس رسیده بود. پای نامه اسامی 120 نفر از نمایندگان بود. آنان مهم‌ترین امضای زندگی‌شان را پای نامه‌ای نشانده بودند که از «تخلفات متعدد و مکرر ابوالحسن بنی‌صدر خبر می‌داد، از تخطی از قانون اساسی، کوتاهی در وظایف قانونی، اقدامات تحریک‌آمیز، توهین و تضعیف ارگان‌های رسمی کشور و...» که از دیدگاه آن‌ها همه نشان از عدم کفایت سیاسی اولین رییس‌جمهوری اسلامی ایران داشت و توجیه‌کننده بررسی طرح عدم کفایت وی با قید دو فوریت بود. طرحی که در پی استقبال اکثریت، راهی صحن علنی شد و سی‌ام و سی‌ویکم خرداد‌ماه را به روزهایی تاریخی برای مجلس اول تبدیل کرد.


 در روز 31 خرداد 1360 مجلس شورای اسلامی بعد از دو روز بحث و بررسی، به عدم کفایت سیاسی ابوالحسن بنی‌صدر، رییس‌جمهوری وقت رای مثبت داد. مهم‌ترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر از سوی نمایندگان مجلس «موضع‏گیری وی علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد با نیروهای ضد انقلاب وابسته به شرق و غرب جهت نابودی نظام اسلامی و همچنین مخالفت مستمر وی با مجلس شورای اسلامی از بدو تأسیس و حتی پیش از افتتاح آن، دخالت صریح در قوه قضاییه و عدم درک صحیح از بدیهی‏‌ترین اصول قانون اساسی و نیز عدم اعتقاد به اصل تفکیک قوا» اعلام شد. این‌چنین بود که بعد از برگزاری دو جلسه مجلس در روزهای 30 و 31 خرداد 1360 این طرح دو فوریتی با 177 رأی موافق، یک رأی مخالف و 12 رأی ممتنع به تصویب رسید.


 طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر 11 روز پس از آن به تصویب نمایندگان رسید که امام خمینی (س) وی را از سمت فرماندهی کل قوا برکنار کرده بود. یک روز پس از آنکه نمایندگان مجلس به عدم کفایت بنی‌صدر رای دادند، حضرت امام طی حکمی بر اساس قانون اساسی ابوالحسن بنی‌صدر را از سمت ریاست جمهوری عزل کرد.


اختلاف مجلس و بنی صدر:


ماجرای اختلافات میان مجلس و بنی ‌صدر از ابتدای روی کار آمدن دولت وی و در جریان انتخاب نخست‌وزیر کلید خورد. هر چند با انتخاب شهید رجایی به سمت نخست‌وزیری به نظر می‌رسید موضوع اختلافات به فراموشی سپرده خواهد شد، تقابل میان نیروهای موسوم به خط امام (س) که عمدتاً از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند و بنی‌صدر پس از انتخاب نخست‌وزیر و کابینه نیز همچنان ادامه یافت و در زمستان 1359 دور تازه‌ای از منازعات شروع شد. در آخرین روزهای پاییز 1359، سخنرانی «احمد سلامتیان» و «حسن لاهوتی اشکوری» از یاران نزدیک بنی‌صدر در مشهد باعث مناقشات و درگیری ‌هایی بین هواداران دو گروه شد و در اسفند ماه‌‌‌ همان سال نیز با سخنرانی 14 اسفند رئیس‌جمهوری در دانشگاه تهران، این منازعات شدت گرفت.


با شدت گرفتن اختلافات در چند روزی مانده به نوروز 1360، هیاتی از سوی حضرت امام خمینی (س)، مسوول رسیدگی به اختلافات پیش آمده شد و به روزنامه ‌ها اخطار شد که از انتشار مواردی که باعث آشوب می‌شود، خودداری کنند، اما شروع کار این هیات، هیچ تاثیری در جلوگیری از توسعه تحریکات و اغتشاشات نداشت. در این میان روابط میان بنی‌صدر با سازمان مجاهدین خلق گسترده‌تر شد. این‌چنین بود که مجاهدین خلق در 18 خرداد 1360، حمایت کامل و یکپارچه خود را از بنی‌صدر اعلام و به نهادهای انقلابی و مسوولان حمله کرد.


پس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا در 20 خرداد 1360 توسط امام خمینی، سازمان مجاهدین خلق طی اطلاعیه‌ای ضمن حمایت از بنی‌صدر، خواستار حراست از جان رئیس‌جمهور شد.


با وجود این، در حالی که به نوشته روزنامه کیهان، روز جمعه 29 خردادماه میلیون‌ها نمازگزار جمعه خواستار عزل و محاکمه بنی‌صدر شدند، روز شنبه 30 خردادماه بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس شورای اسلامی آغاز شد. همزمان سازمان مجاهدین خلق از هوادارانش دعوت کرده بود تا در روز 30 خرداد 1360، در حمایت از بنی‌صدر به خیابان‌ها بیایند. همزمان با این بیانیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور اطلاعیه‌ای نسبت به تحرکات ضدانقلاب هشدار داد و بهزاد نبوی، سخنگوی دولت از برخورد قاطعانه قوای انتظامی با درگیری‌های خیابانی خبر داد.


فردای آن روز در جوی خاص بررسی کفایت سیاسی رئیس‌جمهوری در مجلس شورای اسلامی ادامه یافت و بعد از نطق موافقان و مخالفان، طرح مذکور با 177 رای موافق، 12 رای ممتنع و یک رای مخالف از تصویب نمایندگان گذشت.


این‌چنین بود که اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس وقت مجلس با ارسال نامه‌ای به امام با اعلام رای مجلس به عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر خواستار اعلام نظر بنیانگذار انقلاب شد. متن این نامه بدین شرح است:


 


«بسم‌الله الرحمن الرحیم


محضر شریف حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی ادام‌الله ظله


محترماً به استحضار می‌رساند رای مجلس شورای اسلامی در جلسه مورخ 1360/3/31 پس از بحث و بررسی با حضور یک صد و نود نفر به شرح زیر:


آراء موافق: یک صد و هفتاد و هفت نفر


آراء مخالف: یک نفر


آراء ممتنع: دوازده نفر


در مورد آقای سیدابوالحسن بنی‌صدر بر این قرار گرفت که آقای ابوالحسن بنی‌صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارد. به موجب اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مراتب برای اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم‌الشأن گزارش می‌گردد.


رییس مجلس شورای اسلامی


اکبر هاشمی رفسنجانی»


 


یک روز پس از آن، امام خمینی (ره) در پی‌نوشت نامه ریاست وقت مجلس شورای اسلامی مرقوم فرمودند: «پس از رأی اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه آقای ابوالحسن بنی‌صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران کفایت سیاسی ندارند، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم.» (صحیفه امام، ج 14: ص480)


بدین ترتیب دوران ریاست جمهوری اولین رییس جمهوری اسلامی ایران به پایان آمد و شورای موقت ریاست جمهوری اسلامی ایران با حضور آیت‌الله موسوی اردبیلی، محمدعلی رجایی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای اداره امور اجرایی کشور تشکیل شد.

منابع:

صحیفه امام خمینی (س)
کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
تاریخ ایرانی
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
سایت شخصی اکبر هاشمی رفسنجانی



  



نوشته شده در تاریخ 91/3/30 ساعت 12:0 ص توسط Admin


دکتر مصطفی چمران در سال 1311 ه.ش در تهران متولد شد. در 15 سالگی شاگرد درس قرآن مرحوم آیت الله طالقانی بود. دوران دبیرستان را در تهران گذراند و سپس در دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته الکترومکانیک به تحصیل پرداخت و شاگرد اول این رشته شد. او برای ادامه تحصیل با استفاده از بورسیه مخصوص دانشجویان ممتاز به آمریکا رفت و در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما موفق به اخذ پایانامه دکترا با درجه ممتاز گردید.


شهید چمران از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. وی از سالهای مجلس چهاردهم تا دوره ملی شدن صنعت نفت فعالیت سیاسی داشت. در آمریکا با دستیاری دوستانش برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را پایه ریزی کرد و برای همین فعالیت ها بورس تحصیلی شاگرد ممتازی او را قطع کردند.


پس از 15 خرداد 1342 با دوستان خود به مصر رفت و مدت 2 سال در زمان جمال عبدالناصر سنگین ترین دورهای چریکی و جنگهای پارتیزانی را گذراند.


وی با کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان امل را بوجود آورد.


دکتر مصطفی چمران در سالهای پیروزی انقلاب اسلامی پس از 23 سال دوری به وطن بازگشت و به سمت معاون نخست وزیر در امور انقلاب به کار مشغول شد.در حوادث سرنوشت ساز پاوه قدرت ایمان و شجاعت او شهر پاوه را از سقوط قریب الوقع نجات داد. در شبی سخت که دشمن از هر سو او و یارانش را محاصره کرده بود و سربازان سخت ناامید شده بودند ونزدیک بود از پای در آیند، آنان را به پایداری تشویق کرد و به پیروزی دلگرم ساخت تا آنکه نزدیکی های صبح پیام حضرت امام خمینی(س) مبنی بر حرکت ارتش در اسرع وقت به سوی پاوه باغث تقویت روحیه آنان شد و شر دشمنان را کوتاه کرد.


دکتر چمران در اولین انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شد و سپس به سمت نماینده امام در شورای عالی دفاع منصوب گردید. از آغاز جنگ به خطوط مقدم جبهه رفت و پس از اشغال سوسنگرد توسط دشمن بعثی در نبردی چریکی دلیری ها از خود نشان داد و مجروح شد و پس از معالجه به خطوط مقدم جبهه بازگشت و سرانجام در تاریخ 31 خرداد 1360 در جبهه سوسنگرد، روستای دهلاویه به فیض شهادت نایل گردید.


امام خمینی در تاریخ 1 تیر 1360 پیامی به مناسبت شهادت دکتر مصطفی چمران صادر فرمود:



بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏


إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‏


شهادت انسان‏ساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالى و پیوستن به ملأ اعلى‏، دکتر مصطفى چمران را به پیشگاه ولى عصر- ارواحنا فداه- تسلیت و تبریک عرض مى‏کنم. تسلیت از آن رو که ملت شهیدپرور ما سربازى را از دست داد که در جبهه‏ هاى نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه مى‏آفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزى حق بر باطل بود. او جنگجویى پرهیزکار و معلمى متعهد بود که کشور اسلامى ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ چنین فرزندانى تقدیم ملتها و توده‏هاى مستضعف مى‏کند و سردارانى همچون او در دامن تربیت خود پرورش مى‏دهد. مگر چنین نیست که زندگى عقیده و جهاد در راه آن است.


چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههاى سیاسى و عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگى به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازى زیست و با سرافرازى شهید شد و به حق رسید.


هنر آن است که بى‏هیاهوهاى سیاسى و خودنماییهاى شیطانى براى خدا به جهاد برخیزد و خود را فداى هدف کند نه هوى‏، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما مى‏توانیم چنین هنرى داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملتهاى مسلمان و قواى مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض مى‏کنم و از خداوند تعالى رحمت براى او و صبر و اجر براى بازماندگان محترمش خواهانم.



روح اللَّه الموسوی الخمینى‏


(منبع: صحیفه امام، ج‏14، ص: 478)


 


حجت الاسلام والمسملین حاج سید احمد خمینی در اولین سالگرد شهادت دکتر چمران اظهار داشت: او یکی از فاضلترین افراد در رشته تحصیلی خود بود که موفق به کسب 4 دکترا شده بود. حقوقی که برای او تعیین شده بود ماهانه 16 تا 20 هزار دلار بود. آن شهید در عین اینکه تحصیلات عالی داشت در خداشناسی و پرهیز کاری ازدیگران کمتر نبود. او در محله ای در جنوب لبنان بسیار ساده و فقیرانه زندگی می کرد. گفته اند که در شبانه روز 4 ساعت بیشتر نمی خوابید و به غذای خود اهمیتی نمی داد و گاهی می شد که تا 2 روز غذا نمی خورد.


 



  



نوشته شده در تاریخ 91/3/28 ساعت 12:43 ع توسط Admin


رژیم بعث عراق در ماههای آغازین سال 1362 در راستای سرکوب هرگونه مقاومت علیه نظام دیکتاتوری بغداد، 90 تن از اعضای خاندان آیت‏اللَّه سیدمحسن حکیم را دستگیر و چند روز بعد 6 تن از آنها را اعدام کرد. مدتی پس از آن نیز، 10 تن دیگر از اعضای این خانواده، اعدام شدند. آیت‏اللَّه العظمی حکیم از مراجع بزرگ تقلید در عراق بود که در سال 1348 ش وفات یافت. فرزندان و بسیاری دیگر از اعضای خانواده وی اهل علم و دانش هستند. به همین دلیل، رژیم عراق که از نفوذ خاندان حکیم در میان مردم این کشور بیمناک بود، در راه مبارزه با دین، روحانیت و حوزه‏های علمی دینی، تعداد زیادی از اعضای این خانواده را از بین برد یا زندانی کرد.


به دنبال شهادت شش تن از اعضای خاندان حکیم به دست دژخیمان رژیم صدام امام‌خمینی به ملت ایران و عراق پیامی فرستادند؛ امام با محکوم کردن این جنایت بزرگ و نیز محکوم کردن سکوت و بی‏تفاوتی نهادهای بین المللی و سازمان‏های حقوق بشر و رسانه‏های گروهی در برابر این جنایت وحشیانه فرمودند: «عجب آن است که خیرخواهان منطقه به گمان خود برای اصلاح بین حزب بعث و دولت ایران... فعالیت می‏نمایند غافل از آن که این شخص... به هیچ قراردادی پایبند نیست...».                       


 


بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏


إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‏


خبر بسیار أسف‏انگیز و حیرتبار شهادت شش شخصیت از بیت مرحوم آیت اللَّه حکیم- رحمة اللَّه علیه- به دست جنایتکار ددمنش دهر، صدام عفلقى با کیفیتى که توسط فرزند برومند ایشان جناب حجت الاسلام سید محمد باقر حکیم- حفظه اللَّه تعالى- گزارش دادند، هر انسان با وجدانى را که از فطرت انسانى منحرف نشده است متأسف و ناراحت مى‏کند. ما در عصرى زندگى مى‏کنیم که مقدرات ملتهاى در بند مظلوم، به دست مشتى جنایت پیشه که خوى سبُعیت بر آنان غالب است مى‏باشد. دنیا در عصر ما و عصرهایى نظیر آن مبتلا به حکومتهایى بوده است که جز قانون جنگل در آن حکومت نمى‏کند. ما در عصرى هستیم که جنایتکاران به جاى توبیخ و تأدیب، تحسین و تأیید مى‏شوند. ما در عصرى به سر مى‏بریم که سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنایتکاران و مدافع ستمکارى آنان و بستگان آنان هستند. ما در منطقه‏اى به زندگى مرگبار خود ادامه مى‏دهیم که اکثر حکام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امریکا، به جنایات اسرائیل و حزب بعث عراق مشروعیت مى‏دهند و در هدم اسلام و قرآن کریم کوشش مى‏کنند. ما در محیطى گذران مى‏کنیم که مظلومان که جرمى جز دفاع از حق ندارند زیر چکمه ستمگران خرد مى‏شوند و آخوندهاى کثیف دربارى به این اعمال وجهه اسلامى مى‏دهند. ما و دنیاى مسیحیت در عصرى هستیم که پاپ، رهبر کاتولیکها به جاى آنکه امریکا را در جنایاتى که به بشریت مى‏کند، محکوم کند و پیروان‏ خود را به مقابله با ظالمان برانگیزد، از امریکا پشتیبانى مى‏کند و به ستمکاران دیگر توصیه همکارى با آن را مى‏کند. اکنون در این دنیاى مسموم که نفس کشیدن در آن مرگ تدریجى است، تکلیف ملتهاى در بند این ابرقدرتها و انگلهاى آنان چیست؟ باید بنشینند و این صحنه‏هاى جنایت بار را تماشا کنند و با سکوت مجال دهند که دنیا در آتش بسوزد؟ آیا روحانیون، نویسندگان، گویندگان، روشنفکران، متفکران از هر ملت و مذهب که هستند، در این زمان تکلیفى انسانى، مذهبى، ملى و اخلاقى ندارند و باید نقش تماشاگر را در کشورهاى خود ایفا کنند؟ و یا آنکه باید این سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود، ملتهاى مظلوم دربند را بسیج کنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمایند و حکومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونان که در ایران با همت ملت بزرگوار شد.


آیا در منطقه قدرتى به پایه قدرت رژیم ظالمانه شاهنشاهى و ستمشاهى بود و ملتى همچون این ملت مظلوم دربند بود؟ و دیدید که با دست خالى و ایثار جان و توان در مدت کوتاهى از بندها رها و ستمگران و دزدان را یا در بند کشیدند و یا بیرون راندند.


محرومان و ستمدیدگان تاریخ باید خود برخیزند و انتظار نکشند که ستمکاران آنان را از بند نجات دهند.


این جانب این مصیبت بزرگ را که بر بیت معظم حکیم وارد شده است و شش تن از فرزندان پیامبر عظیم الشأنِ مظلومان را به دست دژخیمان صدام با آن وضع فجیع و رقتبار به شهادت رساندند، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ایران و عراق تسلیت مى‏دهم.


باید ملت عراق بدانند که قضیه مربوط به بیت معظم حکیم نیست. اینان که با آن شکنجه‏ها شهید شدند، در راه اسلام عزیز و مصالح ملت عراق به شهادت رسیدند و به لقاء اللَّه در جوار اجداد معظمشان محشورند. لکن مسئله مهم، اسلام است که اگر به این ملحد مخالف بالذات با اسلام مهلت داده شود، اسلام بزرگ و ملت عزیز عراق را در زیر چکمه دژخیمان جنایتکارش خرد خواهد کرد و به حَرث و نسل ملت عراق بس نخواهد کرد. ارتش عراق که از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاک هستند تا کىْ‏ تحمل این گونه ننگها را که این جنایتکار مى‏کند، مى‏نمایند؟ و عجب آن است که خیرخواهان منطقه به گمان خود براى اصلاح بین حزب بعث و دولت ایران دامن به کمر زده‏اند و فعالیت مى‏نمایند، غافل از آنکه اصلاح با این پلنگ تیز دندان، ستمکارى بود بر مستمندان و اسلام و مسلمین و غافل از آنکه این شخص که به واسطه شکست در جنگ و از دست دادن همه چیز خود آن چنان دیوانه شده است که به هیچ قراردادى پایبند نیست و ملت ایران با آن همه رنج و درد که از این دژخیم دیده‏اند به هیچ وجه به اصلاح تن در نمى‏دهند و اسلام عزیز اجازت نخواهد داد که با اسم اصلاح، به ملتهاى مظلوم، ستمهاى فوق طاقت تحمیل شود.


بار دیگر این مصیبت بزرگ را به همه مسلمانان بخصوص خاندان معظم حکیم و جناب حجت الاسلام آقاى سید محمد باقر حکیم تسلیت عرض مى‏نمایم. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.


6 رمضان المبارک 1403/ 28/ 3/ 1362


روح اللَّه الموسوی الخمینى‏


صحیفه امام، ج‏17، ص: 500-502

برگرفته از پرتال امام خمینی



  



نوشته شده در تاریخ 91/3/27 ساعت 1:18 ع توسط Admin


 

حضرت امام خمینی در 26 تیرماه 1358 در پیامی به ملت ایران دستور تشکیل جهاد کشاورزی را صادر کردند. ایشان در این پیام فرمودند:باید ما بگوییم یک جهاد سازندگى، موسوم کنیم این جهاد را به «جهاد سازندگى» که همه قشرهاى ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهى و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهرى و دهاتى، همه با هم باید تشریک مساعى کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند.

 

متن این پیام را با هم می خوانیم:



بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

 

ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت. ملتى که- بحمد اللَّه- مهیا براى کمک و فداکارى بوده و هستند. با فداکارى ملت- بحمد اللَّه- مراحلى را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم، موانع مرتفع شد، خائنین رفتند، و اگر تتمه‏اى هم باشد، با همت ملت خواهند رفت. لکن این دیوار شیطانى بزرگ که شکست، پشت آن دیوار خرابیهاى زیاد هست؛ و ما باید به همت ملت آن خرابیها را ترمیم کنیم. ناچاریم که به ملت متوجه بشویم براى سازندگى؛ براى اینکه ترمیم کنیم این خرابیها که در طول مدت حکومت جائر پهلوى در مملکت ما حاصل شده است. و- بحمد اللَّه- ملت ما راجع به سازندگى، این مهیا بودن خودشان را اعلام کرده‏اند. دانشجوهاى عزیز، متخصصین، مهندسین و بازارى، کشاورز، همه قشرهاى ملت، داوطلب براى این است که ایرانى که به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند. از این جهت، باید ما بگوییم یک جهاد سازندگى، موسوم کنیم این جهاد را به «جهاد سازندگى» که همه قشرهاى ملت، زن و مرد، پیر و جوان، دانشگاهى و دانشجو، مهندسین و متخصصین، شهرى و دهاتى، همه با هم باید تشریک مساعى کنند و این ایران را که خراب شده است بسازند. و البته آن جاهایى که بیشتر خرابى هست؛ مثل آنجاهایى که روستاها، جاهایى که مساکن عشایر هست، دهات دورافتاده که تقریباً هر کدام از گروهها مى‏آیند، شکایت از وضعشان دارند، مى‏گویند برق نداریم، خانه نداریم، آب نداریم، اسفالت نداریم، بهدارى نداریم؛ و همه هم صحیح مى‏گویند. بنا، بر این بوده است که این طور ایران را خراب کنند. و الآن که- بحمد اللَّه- آن سد شکسته‏از ملت مى‏خواهیم که همه در این نهضت شرکت کنند و همه دست برادرى به هم بدهند و این سازندگى و جهاد سازندگى را شروع کنند. و البته مأمورین دولت در هر جا- آنها هم- مردم با آنها تشریک مساعى کنند. در تحت نظر اشخاص کارشناس، مأمورین دولت کارها را انجام بدهند. و روحانیونى که در همه جا در بلاد- بحمد اللَّه- هستند، در این امر آنها هم تشریک مساعى کنند، نظارت کنند.
و من به همه ملت، به همه اشخاص که در این روستاها و دهات به سر مى‏برند، پس از اینکه به همه‏شان دعا مى‏کنم و عرض ارادت، یک سفارش دارم. و آن اینکه توجه کنند کسانى که براى ساختن و براى سازندگى و براى جهاد سازندگى در دهات مى‏آیند، در روستاها مى‏آیند، توجه کنند که مبادا خداى نخواسته در بین آنها یک اشخاصى نباشد که بر خلاف رویّه ملت، بر خلاف اسلام، مسائلى داشته باشند. اگر یک همچو اشخاص دیدند، فوراً آنها را از ده کنار بگذارند، و نگذارند در بین جوانهاى ما، در بین روستاییان ما، تبلیغات سوئى بکنند.

 

ان شاء اللَّه خداوند به همه ملت و به همه کسانى که در این راه تشریک مساعى مى‏کنند و این وظیفه اخلاقى- شرعى را ادا مى‏کنند، به همه توفیق عنایت کند. همه موفق باشند که در این جهاد شرکت کنند و آن خرابه‏ها را بسازند، و برادران خودشان را کمک کنند؛ که شاید هیچ عبادتى بالاتر از این عبادت نباشد. بلکه من مى‏خواهم از اشخاص که براى زیارتها، براى مکه معظمه، براى مدینه منوره مى‏خواهند بروند لکن به طور استحباب مى‏خواهند بروند، من مى‏خواهم از آنها هم تقاضا کنم که شما براى ثواب مى‏خواهید بروید مکه مشرف بشوید، مى‏خواهید بروید مدینه منوره، عتبات عالیات مشرف بشوید؛ امروز ثوابى بالاتر از اینکه به برادرهاى خودتان کمک کنید [نیست‏] و این سازندگى را همه با هم شروع کنید که ایران خودتان درست ساخته بشود، و برادرهاى خودتان نجات پیدا بکنند. خداوند به همه شما اجر عنایت مى‏کند، و همان ثوابى را که شما از زیارتها مى‏خواهید خداوند به شما در این جهاد خواهد داد. و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته‏

 

 

 

منبع: صحیفه امام، ج‏8، ص: 179 و 180

 






نوشته شده در تاریخ 91/3/6 ساعت 12:48 ع توسط Admin


 

خرمشهر به دلیل اهمیت استراتژیک و جایگاه مهم اقتصادی و نظامی آن و همچنین به مناسبت آنکه از اصلی ترین مناطق مورد ادعای بی اساس و واهی عراق بود، از نخستین روز شروع جنگ عراق علیه ایران، هدف بمباران سنگین عراق قرار گرفت، نیروهای زمینی عراق به سوی آن پیشروی کردند و آن را به محاصره در آوردند. هنگ پیاده خرمشهر با کمک سپاه پاسداران و نیروهای مردمی، دلیرانه در برابر حملات ارتش عراق ایستادگی کرد. لیکن سرانجام در ساعت 30/16 روز چهارم آبان 1359(پس از 35 روز مقاومت بی نظیر حماسی) خرمشهر سقوط کرد. سقوط خرمشهر بهانه ای به دست عراق داد تا تبلیغات فراوانی در جهت احیای احساسات عربی و ارضای عصبیت های قومی خود به راه اندازد. (ولایتی، 101:1376)

 

تلاش برای طرح ریزی و اجرای عملیات الی بیت المقدس( عملیات آزاد سازی خرمشهر) در موقعیت بسیار حساسی انجام شد، وضعیت داخلی کشور با انهدام بقایای ضد انقلاب به تدریج رو به بهبودی و ثبات پیش می رفت. اوضاع منطقه نیز به دلیل نگرانی آمریکا از نتایح ناشی از پیروزی ایران بر عراق، به گونه ای آشکار ملتهب بود، ضمن اینکه مناسبات اعراب و اسرائیل با آمادگی اسرائیل برای تهاجم به جنوب لبنان، در وضعیت حساسی قرار داشت. در چنین موقعیتی، بی گمان، نتیجه عملیات الی بیت المقدس برای ایران، منطقه و عراق بسیار سرنوشت ساز و تعیین کننده بود، لذا سرعت عمل در اجرای این عملیات برای ایران بسیار با اهمیت بوده و نقش مؤثری داشت.

 

زمینه ی اجرای عملیات الی بیت المقدس متأثر از نتایج عملیات های پیشین بود که با شکستن حصر آبادان آغاز شد و پس از آن نیز ادامه یافت. این نتایج عبارت بودند از:

 

1-    انهدام بخش وسیعی از نیروی زمینی دشمن؛

 

2-    آزاد سازی بخش مهمی از مناطق اشغالی؛

 

3-    آزاد سازی نیروهای پدافندی خودی از مناطق اشغالی؛

 

4-    افزایش توانایی نیروهای خودی در طرح ریزی و اجرای عملیات؛

 

5-    افزایش تسلط اطلاعاتی بر دشمن.(درودیان،102:1373)

 

مرحله ی اول عملیات در غرب کارون و در روز 10 اردیبهشت 1361 آغاز شد. دشمن گمان نمی کرد که ایران بتواند با عبور از رودخانه خود را به جاده ی اهواز -خرمشهر برساند. لیکن این امر تحقق یافت.

 

در مرحله ی دوم عملیات که روز 16 اردیبهشت 1361 شروع شد، تهاجم ایران به سوی نوار مرزی، از جاده اهواز-خرمشهر در ناحیه ی غرب کارون آغاز گردید. همزمان با مرحله ی دوم، لشکر 6 عراق به محاصره و انهدام و اسارت تهدید می شد. در این مرحله از عملیات، نیروهای ایرانی توانستند در هفده کیلومتر از نوار مرزی استقرار یابند. نیروهای عراقی از جفیر، کرخه نور، هویزه و پادگان حمید عقب نشینی کردند و در محور شلمچه خرمشهر متمرکز گردیدند.

 

مرحله سوم عملیات که ده روز مداوم به طول انجامید، با هدف نهایی آزاد سازی خرمشهر شروع شد. نیروهای عراقی که در مثلث جاده کارون مستقر بودند عقب نشینی کردند و با مرگ فرمانده عراقیِ مستقر در خرمشهر، روحیه سربازان عراقی تضعیف شد. سرانجام در پی عملیات دوم و سوم خرداد61 نیروهای ایران، عراقی ها شکست را پذیرفته، با دادن تلفات و ضایعات بسیار زیاد، خرمشهر را به صاحب اصلی آن واگذار و فرار کردند. وسعت منطقه ی آزاد شده در عملیات بیت المقدس بیش از 5400 کیلومتر مربع بود.

 

از جمله نتایج دیگر این عملیات، انهدام کامل 2 لشکر عراق، آسیب رساندن به 6 لشکر به میزان 20 تا60 در صد، کشته و زخمی شدن بیش از 16000 نفر، اسارت17499 نفر، انهدام 550 دستگاه تانک و نفربر، 50 خودرو، دهها عراده توپ، مقادیر زیادی جنگ افزار و مهمات، سرنگونی 53 فروند هواپیما و 3 فروند هلیکوپتر عراقی بود.

 

 

 

هدف های استراتژیک عملیات:

 

الف) بیرون راندن دشمن تا پشت مرز های بین المللی؛

 

ب) تأمین امنیت کرانه ی شمالی اروندرود و با شکست مواجه کردن استراتژی عراق در کنترل اروند رود؛

 

پ) نشان دادن برتری قدرت نظامی، سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران به عراق و حامیان او در منطقه خلیج فارس.

 

 

 

هدف های تاکتیکی:

 

الف) انهدام نیروهای متجاوز در منطقه ی بین غرب کارون تا خط مرزی که حداقل یک سوم کل قدرت مرزی عراق بود؛

 

ب) رسیدن به خط مرزی بین المللی و پاک کردن این قسمت از خاک میهن اسلامی؛

 

پ) آزاد سازی خرمشهر از اشغال متجاوزین؛

 

ت) دور کردن شهرها و نقاط مسکونی واقع در این منطقه از برد توپخانه سنگین دشمن که بدون رعایت اصول اسلامی، اخلاقی و قوانین بین المللی، مناطق مسکونی را هدف موشک و بمب و گلوله قرار می داد.

 

این نبرد بلافاصله بعد از عملیات پیروزمندانه فتح المبین و در حالی که عمده ی نیروهای مسلح در جبهه غرب دزفول و شوش درگیر بودند طرح ریزی و یک ماه بعد به اجرا در آمد. لذا لازم بود ضمن تحکیم مواضع و دفاع از منطقه، نیروی وسیعی به منطقه ی اهواز-خرمشهر (در مسافتی بین 150تا250 کیلومتر) انتقال یابد، به طوری که دشمن غافلگیر شود. (ولایتی، همان:103-101)

 

 

 

جمع بندی و نتیجه گیری:

 

فتح خرمشهر به عنوان بزرگترین پیروزی سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران در سال دوم جنگ، از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در این عملیات توفیقات نظامی قابل توجهی از جمله آزادی 5400 کیلومتر مربع از سرزمین های اشغالی برای نیروهای ایران بدست آمد و دشمن متجاوز برای اجتناب از تلفات بیشتر و حفظ بصره، با سرافکندگی بسیار، از خاک ایران عقب نشست. این عملیات بزرگ و غرور آفرین (الی بیت المقدس) که با اهداف استراتژیک و تاکتیکی خاصی به انجام رسید، ضمن آنکه توانست در سه مرحله، خرمشهری را که در ساعت 30/16 روز چهارم آبان 1359 و پس از 35 روز مقاومت بی نظیر، سقوط کرده بود را در ساعت 11بامداد سوم خرداد 1361 آزاد سازد، تغییرات چشمگیری را در روند جنگ ایجاد کرد و ایران را در موضعی فرادست قرار داد.

 

 

 

منابع:

 

1-    درودیان، محمد؛ (1373)، از خونین شهر تا خرمشهر، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.

 

2-  ولایتی، علی اکبر؛ (1376)، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.


به نقل از پرتال امام خمینی



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ