بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 39
کل بازدید : 54717
کل یادداشتها ها : 109
جلسه نقد و بررسی کتاب "خاطرات سیاسی و اجتماعی دکتر صادق طباطبایی" که در سه جلد از سوی موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی منتشر شده است روز چهارشنبه هفتم تیر در تالار شهید آیت الله مصطفی خمینی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی برگزار گردید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، جلسه نقد و بررسی کتاب "خاطرات سیاسی و اجتماعی دکتر صادق طباطبایی" که در سه جلد از سوی موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی منتشر شده است روز چهارشنبه هفتم تیر با حضور نویسنده کتاب و دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و دکتر محمد جواد مرادی نیا مدیر گروه تاریخ معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در تالار شهید آیت الله مصطفی خمینی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی برگزار گردید.
*آیا به علت علاقه نویسنده، در نقش حاج احمدآقا و امام موسی صدر مبالغه شده است؟
دکتر صادق زیبا کلام به عنوان آغازگر این جلسه گفت: کار نقد این کتاب با توجه به علاقه ای که به نویسنده کتاب دارم، برای من اندکی سخت بود اما با این حال تلاشم را در جهت یک نقد صادقانه کرده ام. در یک برداشت کلی و اجمالی می توان گفت که دکتر طباطبایی به علت علاقه ی فراوانی که نسبت به امام موسی صدر و یا حاج احمد آقا خمینی داشته اند، چیزهای دیگر را که دیگران در نقد گفته اند، ندیده اید و یا نتوانسته اید ببینید و جاهایی در رابطه با این دو غلو کرده اید.
دکتر صادق طباطبایی در پاسخ گفت: این نکته را توجه بفرمایید که ما از منظر تاریخی تا 12 فروردین 1358 را در این سه جلد طرح کرده ایم و این مجموعه دو جلد دیگر نیز دارد و هنوز وارد حوادثی که بعد از 12 فروردین سال 58 به وجود آمده و موجب شکل دادن ذهن و عقاید هم هست نشده است بنابراین تقاضا می کنم در نقد مطالب این نکته را توجه بفرمایید به عنوان مثال موضوعی که آقای احمد خمینی در سال 66 ذکر می کند، هنوز امکان طرح در این مجلدها را نداشته است. دکتر صادق زیبا کلام در ادامه گفت: من در مجموع انتظارم این بود که دکتر طباطبایی هم به واسطه اشراف و نزدیکی که به کانون تصمیم گیری و رهبری انقلاب داشتند چه به واسطه نقشی که در دوران فعالیت دانشجویی در پیش از انقلاب و چه به واسطه پیوند فرخنده ای که با خاندان امام خمینی داشته اند، اطلاعات بیشتری به ما می دادند به عنوان مثال در صفحه 81 در مجلد اول ایشان مطلبی در خصوص "امام و ایده ی تشکیل حکومت اسلامی" را ارائه می دهند موضوع مهمی در این اندازه به مقدار یک پاراگراف نقل شده است. اگر از ما سئوال شود که آیا امام خمینی هدفشان از مبارزه با رژیم پهلوی ایجاد حکومت اسلامی و نظام ولایت فقیه بوده پاسخ جمعی به این سئوال مثبت خواهد بود در حالی که اصلا و اساسا این گونه نبوده و امام خمینی از ابتدا به فکر ایجاد و تشکیل حکومت اسلامی نبوده است. من انتظارم این بود که ایشان این مسئله را روشن تر و مبرهن تر بیان می کردند. *نظر امام از ابتدا درباره تشکیل حکومت اسلامی چه بود؟ این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: من انتظارم این بوده که ایشان در کتابشان به این نکته اشاره می کردند و اشاره می کردند که ایجاد حکومت اسلامی و ولایت فقیه "حاملگی ناخواسته" بوده است و اتفاق افتاد و امام اصلاً به دنبال این موضع نبود. ایشان به اشکال دیگر به این موضوع اشاره کرده اند. ایشان در جایی از کتاب می گوید که شبی من-صادق طباطبایی- با دکتر حسن حبیبی در پاریس در کافه ای مشغول خوردن قهوه بودیم که من به آقای حسن حبیبی گفتم که "شوخی شوخی شاه دارد سقوط می کند" و با این اخباری که از ایران می آید معلوم است که کار رو به اتمام است. ایشان و آقای حبیبی با هم قرار می گذارند که با امام در این رابطه صحبت کنند. در وقتی دیگر، بعد از نماز مغرب و عشا با امام در رابطه این موضوع صحبت کرده و امام به ایشان و آقای حسن حبیبی می گویند که بروید پیش نویس قانون اساسی را بنویسید. دکتر زیباکلام در ادامه گفت: بعد آقای حسن حبیبی پیش نویس قانون اساسی را می نویسند و و قبل از دادن این متن به امام، آقای حبیبی به آقای طباطبایی می گویند که من در رابطه با حقوق ملت در اسلام چیزی ندیدم. امر بر این دائر می شود با پدر آقای طباطبایی-آیت الله سلطانی- در این زمینه مشورت کنند. مرحوم آقای سلطانی می گوید که شما وارد نیستید و در اسلام "حقوق الناس" یا همان حقوق مردم داریم، با استفاده از این رهنمود، این موارد نیز اضافه می شود و این پیش نویس به امام داده می شود. در این پیش نویس "ولایت فقیه " نبوده است. وی ادامه داد: بعد از آن یک پیش نویس دومی بعد از رفراندم جمهوری اسلامی -فروردین 1358- یعنی زمانی که امام به قم عزیمت کردند نوشته شد. این پیش نویس دوم در دبیرخانه خبرگان رهبری به صورت مکتوب موجود است. من نمی دانم که آقای دکتر طباطبایی در روند نگارش این پیش نویس دوم بوده اند یا نه؟ من در متن کتاب چیزی ندیدم، ایشان بعد می تواند در این باره اظهارنظر کنند. در نگارش پیش نویس دوم ظاهراً آقای دکتر ناصر کاتوزیان و آقای میناچی و مرحوم آقای طالقانی بودند و آقای غضنفرپور و ابوالحسن بنی صدر و مرحوم آقای منتظری و شهید بهشتی بودند. این پیش نویس وقتی نوشته می شود به خدمت امام در قم عرضه می شود و امام آن پیش نویس را می خوانند و فقط یکی دو بند را به آن اضافه می کنند که مثلا رییس جمهور باید شیعه اثنی عشری باشد و... در واقع دو نکته جزیی را اضافه می کنند. بعد به آقایان می گویند که این پیش نویس را به آیت الله گلپایگانی و آیت الله شریعتمداری نیز جهت اطلاع داده شود. آن آقایان هم متن پیش نویس را می خوانند و می گویند متن خوب است و قرار می شود که همین متن به رفراندم گذاشته شود. من انتظارم این بود که این نکات تاریخی را در کتاب آقای طباطبایی اشاره شود. این استاد دانشگاه اظهار داشت: منتهی در دولت موقت این اشکال مطرح می شود که این خوب نیست که ما مردم را گاه و بیگاه پای صندوق بکشانیم و مردم باید احساس کنند که در نگارش این متن قانون اساسی سهمی دارند. از میان این بحث ها-بحث مجلس موسسان و سایر نظرات-بحث مجلس خبرگان مطرح می شود. اگر آن شبهه و ایراد در دولت موقت پیش نیامده بود و همان پیش نویس به رفراندم گذاشته شده بود، امروز خبری از اصل ولایت فقیه هم نبود! من توقع دارم که ایشان این ها را بگویند، چون ایشان شاهد زنده این انقلاب هستند و اگر من این سخنان را بگویم شما می زنید توی دهن من ولی ایشان می توانند این سخنان و روایات را بگویند. *حاج احمدآقا محرک اصلی نویسنده برای ضبط و نشر خاطرات و سرقت چمدان اسناد در ادامه این جلسه دکتر طباطبایی در زمینه دلایل و انگیزه های نگاشتن این اثر گفت: انگیزه و محرک اصلی من در نگاشتن این خاطرات، مرحوم حاج احمد آقا بودند و امام هنوز در آن زمان زنده بودند. در گفتگوهایی با ایشان داشتم می گفتم که در باره فلان موضوع به این صورت بوده و ما می دانیم و حاج احمد آقا می گفتند که خوب شما این موضع را اطلاع دارید و بروید بگویید. می گفتم همینطور که نمی شود گفت. ایشان می گفتند این خاطرات و مسایل را مکتوب کنید. بعضی از این مطالب را نوشتم و برخی را ننوشتم و برخی را هم که نوشتم به سرقت رفت! وی ادامه داد: من در مقدمه این کتاب ذکر کردم که یکی از اشکالات این کتاب نبودن مستندات تاریخی است. من از روی آن نوشته ها و مستندات و یادداشت هایی که داشتم که برخی شان دسته بندی هم شده بود مثل مطالب مربوط به دولت موقت و حضور امام در پاریس و ماجرای گروگان گیری سفارت آمریکا و مسایل منجر به تغییر پیش نویس قانون اساسی به این شکلی که هم اکنون در آمد پیرو یک حادثه ای دو چمدان اسناد و مدارک از منزل من به سرقت رفت و اتفاقاً مرحوم احمد آقا و خود من خیلی از وزیر اطلاعات و معاون وزیر پیگیری کردیم تا سارق را پیدا کنند و نهایتاً گفتند که یک سرقت معمولی بوده است. شما می دانید که یک سارق وقتی به منزل تان می آید به سراغ طلا و نقره و اشیاء قیمتی می رود و اینها رفته بودند به سراغ این دو چمدان یادداشت و اسناد و به هر حال اینها به این گونه از دست رفت ولی حافظه من از دست نرفته و تا آنجا که توانستم اینها را با شواهد و قرائنی که داشتم ذکر کردم. دکتر صادق طباطبایی ادامه داد: بعد از فوت مرحوم امام من احساس کردم در خیلی از مطالب در مورد مرحوم امام ظلم و حتی تحریف می شود. با فشار حاج احمد آقا که یکی از دوستان را به من معرفی کردند که بیایید این خاطرات را از من بگیرند و ضبط کنند آن هم به درازا کشید تا نهایتاً آقای "بصیرت منش" پیگیر کار شدند و من را از خانه به دفتر کار می کشید و از من نزدیک به 60 یا 70 ساعت مطلب تصویری ضبط شد. منتهی یک اشکالی پیش می آمد و آن اینکه مطلب آماده می شد و صفحه بندی هم می شد در این بین برای من سفری پیش می آمد و یا اینکه به متن به صورت دست نویس مطالبی اضافه می کردم و این کار را به درازا می کشاند و نهایتاً به این نتیجه رسیدم که مطالب باید دسته بندی شود. خواهرزاده امام موسی صدر با اشاره به تقسیم بندی اثر افزود: بنا بر همین تصمیم جلد دوم کتاب به مسئله لبنان و فلسطین و امام صدر اختصاص یافته است. اما ارتباط این موضوعات با انقلاب اسلامی و ایران این بود که اکثر کسانی در ایران مبارز می کردند و برای انقلاب زحمت می کشیدند مقیم لبنان بودند و با انقلاب فلسطین مرتبط بودند و امام با آنها مرتبط بودند و آقای صدر در لبنان نقش برجسته ای داشت. ارتباط این دسته از فعالان و انقلابی ها از کانال لبنان بود. من مطمئنم کسی جلد دوم این کتاب را نخواند مسئله امروز "حزب الله " لبنان را نمی تواند بفهمد. *نظر دکتر طباطبایی پیرامون دیدگاه امام خمینی درباره حکومت دکتر طباطبایی در اشاره به سخنان دکتر زیباکلام ادامه داد: امام 10 اسفند 1357 به قم عزیمت نمودند که دیگر کاری به مسائل نداشته باشند با این نگاه که خود افراد و جریانات سر و کله هم می زنند و راه را پیدا می کنند و کار ما دیگر تمام شد. کار اصلی ما این است که نظارت کنیم و تدریس کنیم و شاگرد بپرورانیم نه اینکه با رفتن به قم یک سمت بالاتر پیدا کنند.اما جریانات و حوادثی پیش آمد که اصلاً مسیر را عوض کرد. از جمله خود مهندس بازرگان از ایشان خواستند که شما بیایید تهران تا در اینجا و با حضور شما مشکلات را حل کنیم چرا که حضرات نمایندگان شما در شهرستانها و نهادها آن قدر برای ما مشکلات ایجاد می کنند که تنها با حضور شما قابل حل شدن است و بعد از چندی امام به تهران باز می گردند ولی وقتی ایشان به قم رفته بودند دقیقا با چنین ذهنیتی رفتند. معاون نخست وزیر دولت موقت انقلاب اظهار داشت: در مورد پیش نویس قانون اساسی هم نظر ایشان به "ولایت فقیه" نبود. من در جایی و کتابی این را نقل نکردم ولی اینجا می گویم قبل از آنکه مجلس خبرگان به دعوت آیت الله طالقانی شکل بگیرد آقای بنی صدر مطرح کردند که رهبر قول و فعلش نمی تواند دوگانه باشد و چون در پاریس امام قول تشکیل مجلس موسسان به مردم داده اند، باید تشکیل شود. به آقای بنی صدر گفتیم که اگر قرار باشد مجلس موسسان تشکیل شود و قرار باشد سیصد و اندی نفر در این مجلس حضور یابند، چند سال طول می کشد تا قانون اساسی تدوین شود! از طرف دیگر امام پشت سر هم تاکید می کرد که هر چه زودتر قانون اساسی تدوین شود تا روال بر وفق قانون باشد و این دو موضوع با هم همخوانی نداشت- تشکیل مجلس موسسان و تدوین هر چه زودتر قانون اساسی- آقای مهندس بازرگان گفتند که این تناقض هست و این تناقض را خود امام باید حل کنند. این دعوای و تفاوت آراء تا دو ماه بود و نهایتاً آیت الله طالقانی پیشنهاد دادند که دولت موقت و شورای انقلاب به محضر امام در قم رفته و مشکل را در آنجا و درحضور امام حل کنند. وی ادامه داد: به قم عزیمت کردیم ومن در آنجا طرح موضوع کردم و گفتم که این طرح پیش نویس قانون اساسی است که به گفته خودتان گروهها و شخصیت ها هم درباره اش اظهار نظر کردند و موارد مد نظر شما هم وارد شد و شما هم امضاء کردید. آقایان مراجع هم همه "ان شاالله مبارک است" نوشتند جز آیت الله منتظری که 16 یا 17 صفحه درباره ملی کردن باغ ها و مراتع و... با رویکرد سوسیالیستی مطلب نوشتند. نظرمن این است که در این شرایط همین متن پیش نویس را به رفراندم بگذاریم و مردم دو یا سه هفته مجال داشته باشند این متن را بخوانند و بعد در چند سال آتی که با تجربه تر شدیم و نقایص کار روشن شد، با یک متمم، قانون اساسی را اصلاح می کنیم و امام این نظر را پسندیدند و تایید کردند. سپس گفتم که دوستان دیگری-آقای بنی صدر-هستند که نظر دیگری دارند و می گویند چون در پاریس و سخنرانی های بعدی به مردم قول تشکیل مجلس موسسان داده شده است، نمی توان اکنون آن وعده را نادیده گرفت. *اعتقاد عمیق امام به رأی مردم وی در ادامه اظهار داشت: اما آن نکته مهمی که من می خواستم حتما اینجا روشن شود اعتقاد عمیق امام به رای مردم بود. آقای حسن حبیبی در هنگام نوشتن متن پیش نویس با مشکلی مواجه شدند و آن اینکه در صورت ایجاد تعارض بین مصوبه مجلس شورا و شورای نگهبان با رای و نظر رییس جمهور که می بایست قانون مصوب مجلس را پس طی مراحل قانونی، توشیح کند، چه باید کرد؟
بنابراین یکی از اشکالات اساسی این کتاب همین است و دلیلش نیز همین مسئله است که توضیح دادم.
وی افزود: امام در پاسخ فرمود که هر چیز اقتضائات زمان و مکان خودش را دارد و با اجرایی شدن طرح این آقایان-طباطبایی-شما بعدها خودتان می توانید اصلاح کنید. در این وقت یک سکوتی بر جلسه حاکم شد و در دو راهی "رفراندم یا مجلس موسسان " مانده بودیم! به نظرم در آن لحظه تا امام خواستند بگویند که بروید همین طرح را به رفراندم بگذارید و تا هر چه زودتر به نتیجه برسیم، آقای طالقانی فرمودند:از نظر من یک راه حل سومی هم هست. نه رفراندم و نه مجلس موسسان با آن تعداد و ابعاد، بلکه می توان یک "مجلس کوچک موسسان"-با تعداد کم نماینده-تشکیل بدهیم و به اینها یک ماه مجال بدهیم تا همین طرح پیش نویس را بررسی کنند و بعد از آن به رفراندم بگذاریم و همه پذیرفتند و این شد که وضعیت به این ترتیب فعلی شد.
یعنی اگر رییس جمهور به واسطه سوگندی که خورده مصوبه مجلس شورا که به توسط شورای نگهبان تایید هم شده، نپذیرد و مخالف مصالح کشور بداند، چه باید کرد؟ تصمیم گرفتیم به نزد امام برویم و نظر ایشان را جویا شویم. پیش امام رفتیم و مشکل را در میان گذاشتیم و ایشان گفتند در این ممالک-منظور اروپایی-چه می کنند؟ آقای حبیبی توضیح دادند که معمولاً دادگاه قانون اساسی وجود دارد و ... امام گفتند همان دادگاه ها و قضات آنرا چه کسی انتخاب می کنند، دکتر حبیبی گفتند مثلاً در آلمان، صدراعظم انتخاب می کند. امام گفت که خوب این باز یک طرفه می شود!
دکتر صادق طباطبایی ادامه داد: نظر امام این بود که این موضوع -مصوبه ی مورد اختلاف- منتشر بشود اگر نظر مردم موید نظر رییس جمهور بود، مجلس منحل شود و مردم نمایندگان دیگری که شرایط روز را بهتر می دانند، انتخاب شوند و اگر نظر مردم در رفراندم منطبق بر نظر مجلس بود، رییس جمهور عزل می شود و باید زمینه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را مهیا کند و خودش هم حق شرکت در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری را ندارد! این پیشنهاد سد راه گرو کشی سیاسی بین مجلس و رییس جمهور می شد. اینجا هم می بینید که نظر امام، به مردم و رای نظر آنهاست.