بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 39
کل بازدید : 54691
کل یادداشتها ها : 109
در دنیای امروز کسی نیست که منکر تاثیر تبلیغات در ذهن مخاطب شود. بویژه در حوزه دین که هر نوع تبلیغی بر تفسیر انسان ها از هستی و همچنین بر سبک زندگی شان موثر است. پرداختن به مقوله تبلیغ به عنوان یکی از عناصر گسترش فرهنگ و اندیشه دینی همراه با دقت نظرهای بسیاری است که حساسیت اکثر علمای دین را در پی دارد. تبلیغ از آن رو که هم با منبع اصلی دین در ارتباط است و هم توده مردم را مخاطب خود دارد ویژگی های چند بعدی دارد. به عبارتی هم دقت های علمی و نظری نیاز دارد و هم به تکنیک های بیانی و خطابه محتاج است.
"همان طور که تحصیل یک تکلیفى است، تبلیغ بالاتر است از او، تحصیل مقدمه تبلیغ است، مقدمه انذار مردم است"[1]
" تحصیل وسیله است از براى تربیت. آیه نَفْرْ مىفرماید که: «چرا نمىروید تحصیل کنید تا برگردید مردم را انذار کنید» تحصیل براى این است که مردم انذار بشوند، به مردم مسائل گفته بشود."[2]
مسأله تبلیغات یکى از مسائل بسیار مهمى است که شاید در رأس بیشتر از امور واقع بشود.[3]
آنچه در اندیشه امام خمینی در رابطه با تبلیغ دین وجود دارد در حول یک بحث محوری می چرخد و آن بحث " مظلومیت اسلام " است. امام بارها در سخنانشان در رابطه با ضعف سیستم تبلیغات دینی صحبت کرده اند. ایشان این نقد را در طول تاریخ دین جاری میداند و بر همین اساس میگویند. بسیاری از جنبه های دین در مظلومیت باقی مانده و متجلی نشده است.
" ما موظفیم که اسلام را در همه جاى دنیا معرفى کنیم. اسلام مظلوم است الآن در دنیا، غریب است در دنیا. ما یک دسته کوچکى هستیم، تبلیغاتمان ناقص، مبلغ کم داریم و آنها همه رسانههاى گروهى دستشان است و هر چه مىخواهند پولهاى زیادى هم دارند و خرج این کارها را مىکنند. ما مع ذلک نباید مأیوس بشویم".[4]
امام در آسیب شناسی امور مربوط به تبلیغات اسلامی که منجر به این مظلومیت شده است از دو سو وارد می شود. ایشان معتقد است یک جنبه این مظلومیت از سوی دشمنان اسلام است که هر سو علیه آن کار می کنند و دیگری جهلی که در جامعه دینی نسبت به تبلیغات صحیح وجود دارد.
" ملاحظه مىکنید که دنیا تمام تبلیغاتشان به ضد ماست، تقریباً باید این طور گفت آنهایى که به ضد ما نیستند ساکتاند. و الّا تمام رادیوها، تمام مطبوعاتشان، مصاحباتى که در خارج واقع مىشود همه را ملاحظه کردید که به ضد جمهورى اسلامى است، یعنى به ضد اسلام است"[5]
" همهاتان مکلفید به اینکه این تبلیغاتى که در خارج شده و دارد مىشود و بعضِ از این روزنامههاى خارجى از اینها ارتزاق مىکنند و بر ضد ملت ایران و بر وِفْق آقاى محمد رضا خان چیز مىنویسند، روشنگرى کنید شماها در مقابل آنها. شما هم روشنگرى کنید"[6]
امام خمینی هم زمان آسیب شناسی هم می کند و می گوید مبلغ خود باید آیین تبلیغ را بداند و آنگونه عمل نکند که باعث مظلومیت اسلام شود. این آگاهی هم برای ساختار حوزه باید باشد و هم برای تک تک افرادی که برای تبلیغ می روند.
" آن چیزى که الآن بر شما آقایان اهل علم و طلاب محترم و فضلاى معظم هست این است که باید متفرق بشوید در بلاد، و مسائل ما را به بلاد تبلیغ بفرمایید. در بلاد، در آنجاهاى دورافتاده این مسائل را تبلیغ بکنید که این اختلافات رفع بشود و این اشتباهات برکنار برود." [7]
"شما حالا آقایان، از قرارى که گفتند، بنا دارید که تشریف ببرید در قُرا و قصبات و شهرها براى ترویج، براى هدایت.... شمایى که به اسم «هدایت» بین مردم مىروید غیر عامه مردم است وضعتان. غیر وضع عامه مردم است. شمایى که براى هدایت مىروید شما رسول از طرف اسلام هستید؛ رسولِ رسول خدا هستید. باید بفهمید که در این رسالت چه باید بکنید. این کارهایى که بنا دارید بکنید آیا به اسم رب است؟" [8]
" ما فرض مىکنیم که شما در محل که رفتید، بعضى از اشخاص منحرف هستند- پیغمبر اکرم- صلى اللَّه علیه و اله و سلم- براى همینها غصه مىخورد. براى همین مردم منحرف غصه مىخورد! شما وقتى که رفتید یک انحرافات دیدید، انحرافات را با انحراف خیال نکنید [مىتوانید] اصلاح بکنید. انحراف نمىتواند انحراف را مستقیم کند. انحرافات را با نور هدایت خدا و باسم ربک مستقیم کنید...و با اسم خدا انحرافات را مستقیم کنید"[9]
"بخواهید مقابل یک اهل علمى که آنجا هست بایستید و بشکنید خداى نخواسته حیثیت او را، بدانید که این انسانى نیست و الهى نیست. شیطانى است. با همه محبت کنید. با محبت مىشود منحرفها را مستقیم کرد؛ بهتر از اینکه با شدت و حِدت. گاهى نمىشود، و الّا غالباً مىشود."[10]
" افراد بیایند در حوزهها و بروند، باید رفت و آمد باشد. یک دسته معلم و مدرس ثابت و یک دستههاى اکثریتى که وقتى که آمدند و کار خودشان را انجام دادند، خودشان را موظف بدانند که بروند در بین مردم، در یک جا متورم نشود و در یک جا هیچ....اینها باید بروند در بلاد دیگر که محتاج هستند و در آنجا اداى وظیفه کنند."[11]
کاملا مشخص است که امام در این سخنان هم حوزه ها و دل سوزان به اسلام و انقلاب را تشویق می کند تا برای هدایت امور تبلیغات برنامه ریزی داشته باشند و هم از فرد فرد علما و مبلغین می خواهند تا به وظیه خود عمل کنند و منتظر کمک دیگران نباشند هرجا دیدند نیاز به تبلیغ است وارد شوند و البته مراقبت از نفس در این امور بسیار مهم است. زیرا مقام تبلیغ می تواند انسان را گاها مغرور کرده و به دامن نفس اماره بیاندازد.
نکته جالب آن است که امام تشخیص توانایی برای تبلیغ موثر را به خود مبلغ داده است.بعد از انکه توانایی مبلغ توسط نهادهای تربیتی محرز شد او می تواند به تشخیص خود شیوه های مختلف تبلیغ را انتخاب کند. امام در فتواهای زیادی که شده تشیص مصداق را به خود فرد واگذاشته است.
" س: 129 - عدّهاى از برادران روحانى و معمّم تصمیم گرفتهاند براى همیشه وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامى شوند، لطفا بفرمائید رفتن آنان به صورت دائمى به سپاه چگونه است؟ ج- براى إرشاد و تعلیم معارف اسلامى مانع ندارد." [12]
نکته آخری که باید گفت درباره جایگاه تبلیغات اسلامی در صدور انقلاب در اندیشه امام خمینی دارد. امام بعد از آنکه مسئله تبلیغ را نقد و بررسی می کند یک وظیفه سنگین تری هم بر دوش آن می گذارد. بعد از آنکه انقلاب شکل گرفت و پیشبرد اسلام ناب محمدی برای تمام بشریت جزو اهداف بلند مدت آن قرار گرفت. کیفیت و کمیت شان تبلیغ هم گسترش یافت. به عبارتی هم وظیفه مبلغین عمیق تر شد و هم بسیاری نهاد ها و افراد که شاید گمان نمی کردند، به عنوان عناصر تبلیغی در اندیشه امام جای گرفتند.
" مخصوصاً مبلغین را زیاد احتیاج به آن هست. در سرتاسر کشور، ما احتیاج به مبلغ داریم، علاوه بر آن در خارج کشور احتیاج به مبلغ بیشتر داریم و الآن ما کمبود داریم. ما نباید امروز را مقایسه به دیروزها بکنیم. حوزههاى علمى آن وقت در اختناق به سر مىبردند... امروز را حوزههاى علمیه نباید مقایسه کنند با دیروزها. امروز باید همه علماى بلاد و همه مراجع و همه مدرسین و دانشمندان حوزههاى علمیه کوشش کنند که این تکلیفى که به عهده همه آمده است بطور شایسته انجام بدهند[13]
تبلیغات مسئلهاى است پر اهمیت و حساس، یعنى دنیا با تبلیغات حرکت مىکند. آن قدرى که دشمنان ما از حربه تبلیغات استفاده مىکنند از طریق دیگرى نمىکنند. و ما هم باید به مسأله تبلیغات بسیار اهمیت دهیم و از همه چیزهایى که هست، بیشتر به آن توجه کنیم. باید تبلیغات فرهنگى ما خصوصاً در رادیو و تلویزیون بیشتر باشد[14]
"امیدوارم که شما بتوانید اسلام را براى مردم جهان عرضه کنید. ان شاء اللَّه خداوند به شما اجر دهد. البته تبلیغات باید بر اساس معنویات باشد، معنویات اساس اسلام است. "[15]
"باید سفارتخانههاى ما یک مرکز تبلیغات باشد. و مع الأسف کم بوده است این. اخیراً شاید یک مقدارى باشد، و الّا در بسیارى از اوقات هیچ نبوده است. در بعضى از اوقات به ضدش هم در بعضى جاها بوده است. باید همه اینها توجه بشود. و این تبلیغاتى که در رأس همه امور است براى پیشبرد مقاصد یا جلوگیرى از مقاصد، این تبلیغات را شما دامنهدارش کنید. و هر چه بیشتر ان شاء اللَّه موفق باشید به این مطلب بزرگ."[16]
" باید از این اجتماعات به منظور تبلیغات و تعلیمات دینى و توسعه نهضت اعتقادى و سیاسى اسلامى استفاده کنیم. بعضى به این فکرها نیستند ... مثلًا براى آزاد کردن فلسطین که وطن اسلام است اشتراک مساعى کنند، به اختلافات دامن مىزنند! در حالى که مسلمین صدر اسلام با اجتماع حج و با جماعت جمعه کارهاى مهم انجام مىدادند."[17]
در پایان ، اشاره می کنیم که طراحی و توسعه نهادی مانند سازمان تبلغات اسلامی با توجه به اندیشه امام خمینی کاری کاملا طبیعی و شایسته بود که امام خمینی در ساختار سازی خود برای انقلاب از آن غافل نشد
[1] صحیفه امام، ج15، ص: 413
[2] همان ، ج15، ص: 414
[3]همان ، ج18، ص: 373
[4] صحیفه امام، ج18، ص: 110
[5]همان ، ج18، ص: 373
[6]همان ، ج5، ص: 118 و119
[7]همان، ج6، ص: 84
[8]همان . ج8، ص: 329و 330
[9]همان ، ج8، ص:330و 331
[10] همان ج 8 ص 331و 332
[11]همان ، ج15، ص: 413و 414
[12]استفتاءات، ج3، ص: 610
[13]صحیفه امام، ج15، ص: 413
[14]همان ، ج17، ص: 243
[15]صحیفه امام، ج18، ص: 73
[16]همان ، ج14، ص: 59
[17]ولایت فقیه(حکومت اسلامى)، متن، ص: 132
امام خمینی هم به عنوان یک عالم برجسته دینی همیشه اهمیت این موضوع را در بیاناتشان تاکید می کردند . مخصوصا بعد از انقلاب هنگامی که حکومت مرکزی پرداخت به مقوله دین و تبلیغ اسلام اصیل را جزو وظایف خود بر شمرد اهمیت موضوع دو چندان شد. در این دوران است که اندیشمندان هم باید به راه های جدید تبلیغ بیندیشند و هم از سویی نظارت بیشتری صورت گیرد تا از آسیب های احتمالی که در پیش روی این رابطه ی جدید بین قدرت و تبلیغات اسلامی قرار دارد جلوگیری کنند.
در اندیشه امام خمینی ، تبلیغ یک مفهوم درجه دوم نیست. به عبارتی می توان گفت هدف علم آموزی ، تبلیغ است و علمی که به کار تبلیغ نیاید اصالت ندارد زیرا ایشان روند هدایت انسان ها را در تبلیغ حقیقت می بیند.