بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 5
کل بازدید : 54153
کل یادداشتها ها : 109
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، سوای آنکه مسأله عدالت و برابری قابل طرح در مباحث اقتصاد دانسته شود یا نه، آنچه را که نمی توان از آن چشم پوشید تأثیرپذیری مستقیم شاخص های اقتصادی از چگونگی طرح مسأله عدالت و برابری است. پیرامون تعریفی دقیق از عدالت و ارائه الگوهای عملی و شاخص های اصلی آن، در ادبیات اقتصادی تئوری های گوناگونی مطرح گردیده است که از آنجمله می توان به نظریه برابری مطلوبیتهای نهایی لبریز، نظریه ایجاد فرصتهای یکسان، نظریه حداکثرسازی مطلوبیت جامعه و نظریه توجه به اقشار پایین درآمدی اشاره کرد.
امام و مسئله عدالت
امام خمینی به عنوان اسلام شناسی جامع و پایه گذار یک نظام حکومتی بر اساس تعالیم دین اسلام، اشارات و تأکیدات فراوانی پیرامون مسأله عدالت اجتماعی در سخنرانی ها و پیامها و مکتوباتشان داشته اند. به عنوان نمونه در مجموعه 22 جلدی صحیفه امام موراد بسیاری واژه عدالت اجتماعی آمده است. هرچند ایشان در آثار و بیانات خود به صورت گسترده به بیان مفهوم دقیقی از عدالت از جنبه اجتماعی آن نپرداخته اند، ولی نگرش و توجهی که به مسأله قسط و عدالت در جامعه و نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و قضائی آن داشته اند بیانگر این امر است که ایشان عدالت را نه صرفاً فضیلتی فردی بلکه خصلت و حالتی اجتماعی می دانند. در این نگرش عدالت، خصلت و ویژگی قوانین جامعه و نیز ویژگی گروهها و نهادهای اقتصادی اجتماعی سیاسی آن است.
امام خمینی معتقدند که عدل الهی بطور نسبی می تواند در جوامع تحقق یابد و انسانها می توانند بر اساس آن به سیاستگزاری، تقنین و نهادسازی در حوزه های مختلف امور جامعه بپردازند.
«عمل به عدل اسلامی مخصوص به قوه قضاییه و متعلقات آن نیست که در سایر ارگانهای نظام جمهوری اسلامی از مجلس و دولت و متعلقات آن و... و دیگر متصدیان امور نیز بطور جدی مطرح است»[1]
امام خمینی برقراری و تحقق عدالت در جامعه را در ردیف اصول و پایه هایی نظیر توحید قرار داده و می فرمایند: «ارزشها در عالم دو قسم است؛ یک قسم ارزشهای معنوی از قبیل ارزش توحید و جهاد مربوط به الوهیت و از قبیل عدالت اجتماعی حکومت عدل و رفتار عادلانه حکومتها با ملتها و بسط اجتماعی در بین ملتها... و قابل تغییر نیست.»[2]
ایشان با اعتقاد به جامعیت مکتب اسلام در برطرف کردن نیازهای مادی و معنوی افراد، برقراری عدالت اجتماعی را مقصد بزرگ اسلام معرفی نموده،[3] اهداف نظام اقتصادی اسلام را در راستای تحقق اهداف مکتب اسلام عنوان می کنند.[4]
در دیدگاه ایشان مسأله عدالت موضوعی است که هیچ یک از ملاحظات اقتصادی نمی تواند آنها را تحت الشعاع قرار داده، باید در تمامی برنامه ریزی ها و حتی نهادسازی ها چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت موردتوجه قرار گیرد.
امام خمینی تحقق عدالت در جامعه را نه به عنوان یکی از اهداف نظام اقتصادی مطلوب اسلام بلکه آنرا برتر از تمامی اهداف و حتی در ردیف سلسله علل تشکیل نظام سیاسی عنوان می نمایند.[5] بر این اساس امام ملاحظه اصول و قواعد عدالت در تمامی اجزاء نظام اقتصادی اعم از بخش سخت افزار نظام (ابزارها) و بخش نرم افزار نظام (سیاستگزاری ها) را لازمه اسلامی بودن نظام اقتصادی مطرح می نمایند.
حضرت امام خمینی (س) در نگرش خود به اقتصاد اسلامی علیرغم تأکیدات فراوان و نقش بزرگی که برای عدالت قائلند، تحقق آنرا در جامعه نه یک هدف نهایی بلکه هدفی مقدماتی ذکر می نمایند. «وقتی که مفاد آیات شریفه را می خوانیم یا سیره انبیاء را ملاحظه می کنیم می بینیم که آنها تمامشان یکی از کارهایی که البته مقصود نبوده مقدمه بوده این بوده است که عدالت را در دنیا ایجاد کنند.»[6]، توسعه معرفت الهی را به عنوان هدف نهایی از برقراری عدالت در جامعه معرفی می نمایند. «عمده نظر کتاب الهی و انبیاء عظام بر توسعه معرفت است. تمام کارهایی که آنها می کردند برای اینکه معرفت خدا را به معنای واقعی توسعه بدهند. جنگها برای این است، صلحها برای این است و عدالت اجتماعی غایتش برای این است.»[6]
معرفت الهی که در متون اسلامی به عنوان هدف خلقت ذکر شده است، به عنوان مسأله تربیتی موردنظر مکتب اسلام می باشد و امام خمینی با اشاره به آن باور دارند که نظام اقتصادی مطلوب اسلام باید کارکردی در جهت اهداف فرهنگی مکتب اسلام داشته باشد.
توسعه معرفت الهی مفهوم کلی «امنیت»
امام در بیانی دیگر هدف از تحقق عدالت اجتماعی را ساختن انسان و تهذیب نفس بیان می کند.[7] سؤال اساسی آنکه چه رابطه ای می تواند بین توسعه معرفت الهی و یا تهذیب انسان (که اهدافی تربیتی و فرهنگی بوده و امام آنها را بعنوان اهداف نهایی مکتب اسلام معرفی می نمایند) با برقراری عدالت اجتماعی که به عنوان رکن اساسی و اصل تغییرناپذیر در نظام اقتصادی و اجتماعی موردنظر اسلام مطرح می نمایند وجود داشته باشد؟ دقت نظر در اندیشه های امام خمینی نشان می دهد که حلقه میان مسأله عدالت اجتماعی و توسعه معرفت الهی مفهوم کلی «امنیت» می باشد. ایشان برقراری عدالت را سبب پیدایش یک محیط آرام و امن جهت بروز توانائیها و خلاقیتها و همچنین استعدادهای درونی و فطری (از جمله خداجویی) افراد عنوان می نمایند.
«تبع ایجاد عدالت فرصت پیدا می شود برای اینکه هرکس هرچیزی دارد بیاورد. وقتی که آشفته است نمی توانند ... در ... محیط آرام همه چیز پیدا می شود»[8]
این بیان امام خمینی توجه ایشان را بصورت غیرمستقیم به مفهوم امنیت اقتصادی بعنوان جنبه ای از مفهوم کلی امنیت، در چارچوب نظام اقتصادی (که تأمین کننده اهداف تربیتی و فرهنگی مکتب اسلام است) مشخص می کند.
عدالت اجتماعی در دیدگاه امام
مفهوم عدالت به دلیل آنکه در حوزه مفاهیم ارزشی می گنجد مبانی معرفتی افراد و مکاتب، در طرز تلقی و نوع برداشت آنها از مسأله عدالت دخالت تام دارد. لذا یک حالت و یک وضعیت یکسان در نگاه افراد یا مکاتب مختلف می تواند عادلانه یا ناعادلانه توصیف شود. در میان نظرات اندیشمندان و متفکران اسلامی در حوزه عدالت اجتماعی، آراء و اندیشه های امام خمینی به جهت مواجهه ایشان با واقعیت ها و نیازهای جامعه در مقام استراتژیک یک نظام سیاسی از جایگاهی به مراتب ممتازتر نسبت به سایر متفکران اسلامی برخوردارمی باشد. در اندیشه امام مسأله عدالت و به طور خاص عدالت اجتماعی بطور وسیع موردتوجه قرار گرفته است. البته عدالت اجتماعی موردنظر ایشان جنبه عام داشته و حوزه هایی نظیر سیاست، فرهنگ، حقوق را نیز شامل می شود؛ اما مهمترین و اساسی ترین کارکرد مفهوم عدالت اجتماعی در تفکر امام خمینی، مربوط به حوزه اقتصاد و معیشت جامعه است. این نکته را می توان در موارد متعددی که ایشان به مفهوم عدالت و عدالت اجتماعی اشاره ای نموده اند ملاحظه نمود.
بررسی دقیق اندیشه های امام خمینی در قالب سخنرانی ها، پیامها و مکتوبات ایشان که به نحوی به مسأله عدالت و مفهوم عدالت اجتماعی پرداخته اند نشان می دهد که ایشان در موارد بسیاری مفهوم عدالت اجتماعی را همراه با مفاهیمی نظیر محرومیت، فقر، اقشار مستمند و تعابیری اینچنین بیان نموده اند و با الفاظ و واژه های مختلف به گونه ای به ارتباط میان مفهوم عدالت اجتماعی و رفع محرومیت، بطور مستقیم و یا غیرمستقیم اشاره داشته اند.
«همه می دانید که تا رژیم فعلی (رژیم پهلوی) سرِ کار است، عدالت اجتماعی و رسیدگی به حال زحمتکشان محروم امری است که جامه عمل به خود نمی پوشد»[9]
«خدا می خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود، خدا می خواهد که به حال این ضعفاء و طبقه سوم یک فکری بشود.»[10]
امام خمینی در بیانی صریح تخطی از سیاست حمایت از محرومان و عدم رفع محرومیت از آنان و کوتاهی در تأمین نیازهای اساسی شان را عدول از اصل عدالت موردنظر اسلام عنوان نموده می فرمایند: «آن چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران از میدان به در روند، حمایت از محرومین و پابرهنه هاست. چرا که هرکسی از آن عدول کند از عدالت اجتماعی اسلام عدول کرده است»[11]
همچنین امام خمینی درخواست اقشار مستمند و محروم و کم درآمد جهت توجه به نیازهای اساسی آنها را برخاسته از عدالتخواهی آنان قلمداد نموده و بیان می کنند: «یک عده از گرسنگی ریختند اطراف تهران و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چیزی دارند. می خواهند عدالت باشد.»[12]
بیاناتی نظیر موارد فوق که امام به گونه ای به ارتباط مفهوم عدالت و رفع فقر و تأمین نیازهای محرومین جهت برخورداری از یک سطح رفاه متعارف اشاره داشته اند متعدد می باشد. امام خمینی بارها لزوم سیاستگزاری جهت رفع فقر و خارج ساختن افراد و اقشار محروم از محرومیت و برنامه ریزی جهت تأمین نیازهای اساسی اقشار مستمند را بیان کرده اند و اصولاً جهت گیری اقتصاد اسلام را حفظ منافع محرومین معرفی می کنند. «ارائه طرحها و اصولا تبیین جهت گیری اقتصاد اسلام در راستای حفظ منافع محرومین و گسترش مشارکت عمومی آنان و مبارزه اسلام با زر اندوزان بزرگترین هدیه و بشارت آزادی انسان از اسارت فقر و تهیدستی به شمار می رود.»[13]
از طرف دیگر امام خمینی در موارد بسیاری به برابری همه افراد و اقشار مختلف جامعه در برابر احکام و مقررات اسلام اشاره داشته اند. «شما این را بدانید که اسلام برای یک قشر نیست... اسلام برای همه است. اسلام برای بشر است... در اسلام تبعیض نیست»[14]
با دقت در موارد فوق و نظائر آن اینگونه استنباط می گردد که در اندیشه امام برقراری و تحقق عدالت از یک طرف و رفع محرومیت و تأمین نیازهای اساسی همه اقشار و افراد جامعه خصوصاً طبقات مستمند و کم درآمد از طرف دیگر، از یک قالب کلی و یک نگاه یکسان برخوردار می باشد. به عبارت دیگر هسته مرکزی تفکر امام خمینی پیرامون تعریف مسأله عدالت را در مفهوم «برابری» و «تأمین نیازهای اساسی» تشکیل می دهد. ایشان بر اساس تفکرات اصیل اسلامی اول به برابری انسانها قائل بوده و دوم تأمین نیازهای اساسی افراد و طبقات مختلف جامعه را جزو حقوق انسانی و لازمه رشد و تعالی معنوی شان قلمداد می کردند. بنابراین می توان بیان کرد، که ایشان عدالت را به معنای «برابری فرصتها جهت تأمین نیازهای اساسی افراد و طبقات مختلف جامعه» مدنظر قرار داده اند. لذا جهت گیری و تأکیدات امام خمینی پیرامون بهبود شرایط زندگی افراد محروم [15 و تأمین نیازهای اساسی افراد جامعه بر پایه اندیشه عدالت، در تفکر ایشان قرار دارد.
آنچه که در این میان لازم به نظر می رسد اینکه امام خمینی چه نیازهایی را به عنوان نیازهای اساسی برای افراد و اقشار ذکر نموده و فقدان آنها را به عنوان شاخص محرومیت ها بیان، و خواستار برنامه ریزی و سیاستگزاری جهت تأمین آنها می شوند؟
نیازهای اساسی در اندیشه امام خمینی
امام خمینی در بیانات فراوانی خصوصاً در مورد بی عدالتی ها و آثار نامطلوب جهت گیری ها و سیاستهای اقتصادی رژیم پهلوی بویژه در روستاها و مناطق محروم به لزوم رفع برخی از نیازها بعنوان «نیازهای اساسی زندگی افراد» اشاره نموده اند. ایشان با تأیید این نکته که همه افراد جامعه دارای نیازهای فیزیکی مشترکی بوده و تأمین این نیازها اولاً جزء حقوق آنها و ثانیاً زمینه لازم جهت رسیدن به اهداف تربیتی و انسانی موردنشر اسلام است، به دقت نظر و توجه دین اسلام در این رابطه اشاره می کنند. پاره ای از نیازهای اساسی در اندیشه امام عبارتند از:
1 )ارزاق و خدمات عمومی: امام خمینی با تأکید بر تأمین مایحتاج و ارزاق عمومی برای همه اقشار، یکی از مهمترین وجوه محرومیتها را عدم برخورداری از خدمات عمومی نظیر آب، برق، جاده و... عنوان و بیان می کنند «این عایدات نفت که باید صرف خود مملکت بشود، صرف این فقرایی که در مملکت هستند بشود»[16]
2 )مسأله مسکن: از دیگر نیازهایی که امام خمینی آنرا بعنوان نیاز اساسی زندگی افراد نام می برد مسأله مسکن می باشد. ایشان به رفع این نیاز توجه بسیار داشته و یکی از ابعاد محرومیت ها را عدم برخورداری از مسکن عنوان می نمایند. «همه بندگان محروم خدا باید از این موهبت الهی [داشتن خانه] استفاده کنند. همه محرومان باید خانه داشته باشند. هیچ کس در هیچ گوشه مملکت نباید از داشتن خانه محروم باشد.»[17] واژه «زاغه نشین» در بیانات متعدد امام خمینی همواره بعنوان نمادی از محرومیت و بی عدالتی مطرح بوده است و ایشان بارها با تعابیر مختلف لزوم داشتن یک محیط مناسب برای سکنی و زندگی را بیان نموده اند.
3) بهره مندی از امکانات تحصیل و آموزش عمومی:امام خمینی با عنایت به جایگاه علم و دانش در عصر کنونی، بهره مندی از امکانات تحصیل آموزش عمومی را جزو نیاز اساسی افراد و اقشار جامعه دانسته و عدم تأمین این نیاز را بعنوان یکی دیگر از وجوه محرومیت ها بیان داشته اند.
«اینطور نیست که فقط شما محروم هستید از این مدرسه و راه و سایر جهاتی که مربوط به زندگی است.»[18]
«اکنون ملت محروم ایران بسیارشان از لوازم اولیه زندگی محروم بوده... ملتی که بسیارشان از فقر و تهیدستی نمی توانند فرزندان خود را به مدرسه بفرستند»[19]
4)امکانات بهداشت عمومی: امام خمینی یکی دیگر از مواردی را که به عنوان نیاز اساسی زندگی افراد موردتوجه قرار می دهند، برخورداری همه از امکانات بهداشت عمومی است. امام بویژه رفع این محرومیت را از روستاها و مناطق دورافتاده بیشتر موردتوجه قرارداده اند. «یکی از خبرنگاران در بازدید از وضع مردم جنوب چنین نوشته بود که در جنوب ایران در دهات اصلاً از دکتر و دارو خبری نیست. بهداشت وجود ندارد و یک ده اکثر مردمش کور بودند. خلاصه از کلیه وسایل و نیازمندیهای اولیه زندگی محروم بودند»[20]
5)دسترسی به شغل مناسب:امام خمینی دسترسی به شغل مناسب را نیز از جمله، نیازهای اساسی افراد جامعه عنوان نموده و وظیفه دولت را در زمینه سیاستگذاری و برنامه ریزی جهت تأمین این نیاز بویژه برای اقشار تحصیلکرده متذکر می گردند «هر دسته ای که می آیند[می گویند] که در اطراف ما بیکاری زیاد است. هیچ نداریم، آب و برق نداریم...»[21]
ایشان علاوه بر آنکه بیکاری را یکی از مشخصات محرومیت ذکر می کند، یکی از عوامل محرومیت نیز می داند.
با توجه به آنچه که بیان کردید امام علاوه بر نیازهای حیاتی نظیر ارزاق عمومی مواردی چون نیاز به مسکن، بهداشت، آموزش و خدمات عمومی و شغل را نیز جزو نیازهای اساسی افراد و اقشار مختلف ذکر کرده اند و برابری همگان در بهره مندی از امکانات تأمین و برطرف ساختن این نیازها را عدالت اجتماعی دانسته اند.
نکته آنکه امام در جایگاه یک تئوریسین اقتصادی و یا اجتماعی نبوده است، بلکه دیدگاه و تفکر ایشان پیرامون مسأله عدالت، از نوع نگاه و برداشت ایشان، از مبانی اندیشه اجتماعی اسلام نشأت می گیرد. اما جالب توجه اینکه در حوزه دانش توسعه اقتصادی، دیدگاهی تقریباً مشابه با آنچه که امام در مورد مفهوم عدالت عنوان نموده اند، مطرح گردیده است. این دیدگاه در مباحث توسعه اقتصادی به «الگوی نیازهای اساسی» معروف می باشد. لذا می توان گفت که آراء ایشان پیرامون مسأله عدالت به میزان زیادی با قواعد و چارچوب های علمی موجود در علم اقتصاد متعارف نیز هماهنگی و انطباق دارد.
[1] . صحیفه امام، ج 17، ص 140.
[2] . صحیفه امام، ج 11، ص 1.
[3] . صحیفه امام، ج 1، ص 198.
[4] . صحیفه امام، ج 5، ص 437.
[5] . صحیفه امام، ج 9، ص 20.
[6] . صحیفه امام، ج 20، ص 410.
[7] . صحیفه امام، ج 19، ص 115.
[8] . صحیفه امام، ج 8، ص 255.
[9] . صحیفه امام، ج 20، ص 116.
[10] . صحیفه امام، ج 3، ص 488.
[11] . صحیفه امام، ج 4، ص 461.
[12] . صحیفه امام، ج 21، ص 99.
[13] . صحیفه امام، ج 4، ص 461.
[14] . صحیفه امام، ج 20، ص 340.
[15] . صحیفه امام، ج 7، ص 78.
[16] . صحیفه امام، ج 5، ص 489.
[17] . صحیفه امام، ج 8، ص 400.
[18] . صحیفه امام، ج 6، ص 519.
[19].صحیفه امام، ج 2. ص 484.
[20] . صحیفه امام، ج 1. ص 271
[21]. صحیفه امام، ج 7، ص 22/3