سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرتال امام خمینی (س)
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 22
بازدید دیروز : 39
کل بازدید : 54690
کل یادداشتها ها : 109

نوشته شده در تاریخ 91/4/26 ساعت 12:0 ص توسط Admin


 

همه اجزاء، اعضاء، ابعاد و حواس و حالات انسان هر کدام در تعالی او نقش خاصی را ایفا می‌کنند و فقدان هر یک از آنها می‌تواند آثار زیانباری به بار آورد که در مواردی ممکن است جبران‌ناپذیر هم باشد. قدما می‌گفتند: «من فقد حساً فقد علماً» هر کس حسی را از دست بدهد علمی را از دست داده است. این سخن تنها درباره حواس صادق نیست بلکه درباره احوال روحی- روانی انسان هم صادق است. چرا که همین احوال نیز در سلامتی/ ناسلامتی او تاثیر دارند. در واقع باید گفت که: هیچ‌یک از موارد یاد شده در انسان گزاف نهاده نشده‌اند بلکه هر یک دارای حکمتی هستند که روز به روز حکمتهای آن بیشتر از گذشته آشکار می‌شود. شگفت این‌که علم پزشکی هم برای این ادعا صحه گذاشته است. امروزه در میان انواع بیماریها، بیماریهای روان‌تنی رایج شده‌اند که منشأ بیماری روانی و تظاهرات بیماری بدنی و جسمانی است.

 

با مقدمه‌ای که بیان شد، مساله اصلی این نوشتار آشکار شد به این معنا که اولاً انسان مطلوب اسلام انسانی تمام و کامل است. تمام از این نظر که هیچ‌یک از استعدادها و خواسته‌ها و امیال و احوال او سرکوب نشود و کامل از این جهت که تمام آنها در مسیری رو به تعالی باشند. ثانیاً شادی و نشاط از احوال آدمی است که در سیر انسان به کمال نقش تعیین‌کننده‌ای دارد.

 

مقوله شادی در متون دینی اسلام مطرح شده است به این معنا که هم قرآن و هم روایات معصومان به اهمیت آن تذکر داده‌اند. وقتی در قرآن می‌خوانیم «فرحین بما آتاهم الله من فضله» (آل عمران /170) و یا «قل بفضل‌الله و برحمته فبذالک فلیفرحوا هو خیر مما یجمعون» به این نتیجه می‌رسیم که قرآن به مقوله شادی و نشاط اهمیت فراوانی قایل است. از این نظر مسلمانان مجاز بلکه محق‌اند از این حالت نهاده شده در سرشتشان بهره‌مند شوند.

 

در این میان همواره عالمان فرهیخته‌ای در همه دورانها بودند و هستند که به انسان به عنوان یک مجموعه نگریسته‌اند و در ارایه تئوری‌‌های عملی زندگی تمام ابعاد وی را مورد توجه قرار داده‌اند. از دید این عالمان انسان مجموعه‌ای از اجزا و احوال و ابعاد است ولی عدم توجه به هر یک از آنها خسارتهای عظیمی برای افراد بشر بلکه برای عموم انسانها به بار می‌آورد. وقوع بحران های عظیم در جهان معاصر‌ موید این ادعا است.

 

از خیل عظیم این عالمان حضرت امام‌خمینی(س) است که به حق شیوه معصومان را پیش گرفته و همانند سایر موضوعات در موضوع شادی نیز مشی آن بزرگواران را طی کرد. نکته بسیار جالب این‌که این بزرگان تنها در موارد و مواقع به ظاهر شادی، شادی و نشاط را از خود بروز نمی‌دادند بلکه حتی در موارد غم و اندوه نیز چنین برخوردی با قضایا داشته‌اند. مسلم است که چنین نظراتی از نگرش عرفانی این بزرگان نشأت گرفته است.

 

 اگر نیم نگاهی به زندگی امام خمینی(س) داشته باشیم خواهیم دید که ایشان در تمام مراحل زندگی هیچ وقت از این مقوله غفلت نورزیده است. بودن پایه و مایه‌های چنین عنصری در زندگی ایشان بود که وی را استوار و پابرجا نگه داشت و در مواقع خطرناکی نه تنها امیدش را از دست نداد بلکه مایه امید و شادی برای دیگران هم شد. وقتی فرزند گرامی‌شان آیت‌الله سیدمصطفی خمینی(س) از دنیا رفت فرمود: «این طور قضایا {اشاره به شهادت سید مصطفی خمینی} مهم نیست خیلى، پیش مى‏آید. براى همه مردم پیش مى‏آید. و خداوند تبارک و تعالى الطافى دارد ظاهر و الطافِ خفیه. یک الطاف خفیه‏اى خداى‏ تبارک و تعالى دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم. و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتى ناقص هستیم، از این جهت در این طور امورى که پیش مى‏آید جزع و فزع مى‏کنیم، صبر نمى‏کنیم. این براى نقصان معرفت ماست به مقام بارى تعالى‏.» (صحیفه امام، ج‏3: صص234- 235) و یا در شهادت رجایی و باهنر فرمود: «اگر رجایی و باهنر نیستند خدا هست». (صحیفه امام، ج15: ص138) این عبارات به ظاهر ساده مشحون از معانی بلند عرفانی هستند که اگر در زندگی فردی وارد شوند آثار بسیار گرانبهایی به جا می‌گذارند که شادی و نشاط از جمله آنها است.

 

در این میان همانطور که اشاره رفت، یکی از مهمترین ویژگی هایی که در فلسفه و عرفان اسلامی ‌نهفته است توجه به مسئله شادی ‌و نشاط است. نه تنها به شادی‌ ها توجه عمیق شده، بلکه توجه و سفارش‌ های ویژه‌ای در مورد کامل کردن شادی‌ها هست که دیگر از شادی ‌های سطحی فراتر می‌رود و شادی‌ هایی را تجربه می‌کند که خیلی عمیق ‌تر است. در همین زمینه در تاریخ است که امام حسین(ع) در سفرش به کربلا با دوستان بذله گویی می‌کردند، سفری که پر از مشقت بود. اگر از مشقت بار بودن سفر سخن می‌فرمودند، سفر سخت‌تر بر آنها می‌گذشت. اما چه چیزی در درون اینها درخشیده است که در آن شرایط هم لبخند از آنها دور نمی‌شود. این لبخند درونی و اتصال درونی که در عارفان بسیار به ان تأکید نموده اند، از محوری‌ترین پایه ‌های شادی اجتماعی است که باید فرهنگ سازان یک جامعه به خصوص جامعه اسلامی این سؤال را مطرح کنند که تا چه اندازه می‌توان لبخند و شادی درونی را در جامعه ارتقا بخشید؟ تا چه اندازه برنامه ‌ریزی کشور در حوزه‌های مختلف سینما، تئاتر، ادبیات، داستان نویسی، تعامل‌های اجتماعی و ارتباطات اجتماعی و... این نشاط و شعف درونی را که مورد اشاره حضرت امام(س) نیز بوده است مورد توجه قرار می‌دهد و چه اندازه ‌ترغیب می‌کند؟

 

حضرت امام خمینی(س) همواره در آثار خود به روشنی از نشاط روحی و تازگی روان صحبت می کنند و نفس فاقد نشاط را در انجام عبادات ناکام می شمارد. ایشان می فرمایند:

 

«پس، وقتى را که براى عبادت انتخاب مى‏کند وقتى باشد که نفس را به عبادت اقبال است و داراى نشاط و تازگى است و خستگى و فتور ندارد، زیرا که اگر نفس را در اوقات کسالت و خستگى وادار به عبادت کند ممکن است آثار بدى به آن مترتّب شود که از جمله آنها آن است که انسان از عبادت منضجر شود و تکلّف و تعسّف آن زیاد گردد و کم کم باعث تنفّر طباع نفوس شود. و این علاوه بر آن که ممکن است انسان را بکلّى از ذکر حق منصرف کند و روح را از مقام عبودیّت که منشأ همه سعادات است برنجاند...» (امام خمینی، آداب الصلاه: ص 23)

 

این نگرش حضرت امام(س)، تقرب جستن به خداوند و اتصال به ملکوت از طریق عبادت با روحیه شاد و روانی آسوده در اصل بکارگیری و جاری ساختن نشاط در سرتاسر زندگی و احوال درونی انسان است. به بیان دیگر از منظر حضرت امام، فراهم سازی موقعیت های خوشایند در درون است که انسان را برای پیوستن صادقانه با ملکوت یاری می رساند.

 

به هرحال امروزه شادی و نشاط پیش‌تر از هر زمان دیگر ضرورت دارد وآنچه مسلم می نماید این است که اگر جامعه ای می خواهد توسعه و پیشرفت کرده و به مقصد نهایی خود برسد، لازمه آن داشتن جامعه ای با نشاط و شاداب است و زمانی می توان به کمال نشاط اجتماعی رسید که تمامی آحاد مردم با نشاط و شاداب باشند. با جامعه شاداب و با نشاط می توان به اهداف مهم در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... دست یافت و تصمیم گیران جامعه همواره می توانند از آن به عنوان یک فرصت بهینه استفاده نمایند.

 

همچنین در پایان باید به این نکته نیز اشاره داشت که با شادی زندگی معنا می‌یابد و عواطف منفی مانند ناکامی و ناامیدی و ترس و نگرانی بی‌اثر می‌شود. انسان در پرتو شادی می‌تواند خویش را بسازد و قله‌های سلوک را بپیماید و در اجتماع نقش سازنده خود را در زمینه‌های مختلف، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایفا نماید.

 








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ