بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 39
کل بازدید : 54674
کل یادداشتها ها : 109
هیچیک از نگرشهای مادی و واقعگرایی، عدالت را در صلح دخالت نمیدهند و همین امر، یعنی عدم توجه به مبادی و علل بروز جنگ و ناامنی و عوامل مخل صلح که بیعدالتی و ظلم است باعث شده صلح حقیقی و پایدار در جهان محقق نگردد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، مهمترین هدف انبیای الهی و یکی از اهداف دین مبین اسلام، برقراری عدالت و صلح جهانی بوده است.ی کی از مسائل مهم برای رسیدن به توسعه همه جانبه ضرورت و لزوم صلح و آرامش در جهان است؛ چرا که در صورت جنگ و ناامنی و فقدان صلح، منابع مادی و نیروی انسانی تباه میگردد. نگرشهای موجود درباره مناسبات عدالت و صلح را می توان به دو دسته نگرش مادی و نگرش الهی تقسیم کرد.
در نگرش مادی، صلح به معنای نبود و توقف جنگ بوده و با عدالت چندان مناسبتی ندارد. دیدگاههای مادی را میتوان به صورت پیوستاری تصور نمود که آرمانگرایی در یک سو و واقعگرایی در سوی دیگر قرار دارد. هر دو نگرش مزبور که از جهانبینی مادی گرا نشأت میگیرند، صلح را در جهت منافع قدرتهای بزرگ معنا میکنند. هیچ یک از آنها عدالت را در صلح دخالت نمیدهند و همین امر، یعنی عدم توجه به مبادی و علل بروز جنگ و ناامنی و عوامل مخل صلح که بیعدالتی و ظلم است باعث شده صلح حقیقی و پایدار در جهان محقق نگردد.
در نگرش توحیدی بر خلاف نگرش مادی، صلح بدون عدالت معنا نمییابد. این نگرش در مقابل طیفی از دیدگاههای مادی و تحریف شده الهی قرار میگیرد.ر وش شناخت در این دیدگاه براساس سه عنصر عقل، شرع و حس استوار است. در این بینش، انسان موجودی بالقوه خیرخواه، خداخواه، کمالجو و هدفدار است که میتواند یکی از دو صفت سعادت یا شقاوت را که ناشی از مختار بودن اوست، داشته باشد. خط و مشی کلی صاحبان این نگرش که انبیای الهی هستند، هدایت انسانها و به کمال رساندن آنهاست.
این امر در سایه برپایی عدالت و برقراری صلح و آرامش محقق می گردد و بشر با هدایت انبیاء و اولیای الهی تربیت شده، به کمال میرسد.د ر این مقاله با نگاه به اندیشه امام خمینی و برجستهترین نظریهپردازان انتقادی روابط بینالملل به عنوان داعیهداران دو گفتمان مطرح که در باب عدالت جهانی رهنمودهای را ارائه دادهاند به تطبیق نظرات آنها با یکدیگر در باب روابط بینالملل و به ویژه مفهوم عدالت جهانی پرداختهایم.
1)امام خمینی، عدالت جهانی و روابط بینالملل
عدالت همواره پرسش دائمی بشر بوده و همین امر موجب شده است که از گذشته برداشتهای متفاوتی از آن در میان انسان ها و جوامع به وجود آید. آنچه که موجب میشود که جوامع به مفهوم عدالت بیندیشند، دغدغه«بهتر بودن»، «بهتر زیستن»، و«بهتر شدن» است. (جمشیدی، درودی،1389،ص180) سنت امام خمینی پیرامون روابط بینالملل از دو بخش تشکیل شده است:اول خودآگاهی از گذشته و بخش دوم که بسیار اساسیتر است اراده جسورانه جهت تغییر در نظام سیاست جهانی است؛ ارادهای که از ژرفای قضاوتهای درونی امام خمینی به عنوان عارفی برمیخیزد که جهان را سیاهی یا حجابی میبیند که جز با قیام شجاعانه برای افکندن نور معرفت خداوند بر آن، به روشنایی نمیگراید.(طاهایی، 1388، صص91-90)
بررسی دیدگاههای امام خمینی(س)در مورد روابط بینالملل یکی از مباحث مهم در اندیشه سیاسی ایشان محسوب میشود.ب رای شناخت دیدگاهها و مواضع امام خمینی در عرصه بینالمللی، باید مبانی دینی و فقهی ایشان را شناخت.(پایگاه بررسی استراتژیک، 1389) اصول بنیادهای اعتقادی و فقهی که جهتگیریهای امام در حوزه روابط بینالملل و سیاست خارجی را تشکیل دادهاند را میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
1) لزوم تحول در عرصه بینالملل برای برقراری عدالت جهانی ،2)نفی سلطه بیگانگان یا تأکید بر اصل نفی سبیل، 3) اصل نفی ظلم و ظلم پذیری، 4 ) حفظ استقلال کشور و جلوگیری از وابستگی (اصل نه شرقی نه غربی)، 5 )حفظ تمامیت ارضی کشور، 6)اصل پایبندی به روابط بر اساس احترام متقابل و عدم مداخله ، 7) اصل وفای عهد و پایبندی به قراردادها در روابط بینالمللی، 8) تقویت روابط با مسلمین و دفاع از وحدت مسلمین، 9)اصل دعوت یا صدور ارزشهای انقلاب، 10)دفاع از مظلومین و مستضعفان. (همان)
در مجموع از صلح، دو تعریف عمده میتوان ارایه داد:
1)صلح سلبی: در این معنا، صلح به معنای نبود و توقف جنگ است که مورد توجه آرمانگرایان و واقع گرایان بعد از جنگ جهانی اول و بعد از جنگ دوم جهانی میباشد. هر دو دیدگاه دارای رویکرد سلبی نسبت به صلح هستند و تحقق صلح در جهان را در جهت تضمین منافع قدرتها و بدون تأمین عدالت جهانی دنبال میکنند. این دیدگاه با نگاهی محافظهکارانه هرگونه اقدام برای تغییر در وضعیت موجود جهانی را محکوم مینماید. در این نگاه عدالت تا زمانی معنا دارد که بتواند منافع حاکمین را برآورده کند.
2) صلح ایجابی: صلح ایجابی به معنای استقرار آرامش و نبود جنگ همراه با عدالت و مساوات است که زمینه توسعه اخلاق و تربیت انسان ها را مهیا میسازد. مکتب توحیدی اسلام و به تبع آن امام خمینی(س) این صلح را مورد تأیید و تصدیق قرار میدهد. اسلام مذهب صلح و دوستی است و همه انبیا و ائمه اطهار (ع) از جنگ برای برانداختن ستم و جلوگیری از ظلم استفاده میکردند.
از منظر اسلام و به تبع در اندیشه امام خمینی، صلح وقتی ارزش دارد که حقوق مسلمانان و مظلومان رعایت شود و عدالت برقرار گردد؛ زیرا در این صورت است که نتیجه استقرار صلح، یعنی آسایش و تربیت انسانها، محقق میگردد. صلح بدون عدالت، اسارت و ذلت است.ا ز دیدگاه امام خمینی مادامی که عدالت جهانی برقرار نگردد، سخن راندن از صلح پایدار جهانی سخنی به گزاف است.
امام خمینی حفظ نظم بینالمللی حاکم و برقراری روابط عادلانه با دیگران را منوط به استقرار عدالت در مناسبات جهانی دانسته و با اشاره به تغییر تعادل در روابط جهانی با انقلاب اسلامی و در نتیجه وقوع جنگ میفرمایند: «ما امیدواریم که تعادل دنیا به خطر نیفتد برای این که ما به هیچ طرفی از دو طرف شرق و غرب تمایلی نداریم و ما با همه روابطی علی السواء داریم و با همه رفتاری عادلانه داریم، البته در صورتی که آنها عدالت را در رابطه با ما رعایت کنند» (صحیفه امام خمینی، اسفند1379، ج5، ص417)
از دیدگاه ایشان حاکمیت در اردوگاه سلطه گران بر مبنای حاکم و محکوم است ولی در اردوگاه سلطه ستیزان رابطه امام و ماموم برقرار است. از دیدگاه ایشان نوع مقابله و منازعه در سلطهگران به صورت جنگهای کلاسیک و استفاده از سلاحهای کشتار جمعی است در حالی که در کشورهای سلطه ستیز به صورت مقاومت و قیامهای مردمی و یا دفاع همه جانبه است.
امام خمینی همواره بر عدم وجود عنصر بنیادین عدالت در مبانی اندیشهای غرب و اردوگاه سلطه گران انتقاد داشته است. از دیدگاه ایشان مبانی فکری و اندیشهای در اردوگاه سلطهگران در قالب مارکسیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم است که یا اعتقادی بر عدالت ندارند و یا اگر هم مثل مارکسیسم داعیه طرفداری از عدالت دارند معنای عدالت را به درستی نفهمیده و به شکل غیر مستقیمی به دنبال همان سیاستهای سرمایهداری بودند که امروزه در قالب نولیبرالیسم انضباط آفرین(به تعبیر گرامشی) دنبال میشود در حالی که در اردوگاه سلطه ستیزان به صورت دینگرایی، اسلامگرایی، الهیات رهاییبخش و مردم سالاری با تکیه بر معنویت، اخلاق و عدالت ظهور دارد.
از دیدگاه امام خمینی کشورهای سلطهگر از نظر سیاسی بر پایه ریا، تزویر، دروغ و استانداردهای دوگانه و به عبارتی سیاست ماکیاولیستی بنا شده ولی کشورهای سلطه ستیز بر مبنای صداقت، صراحت و کیاست توام با جسارت و شجاعت شکل گرفته اند.ا ردوگاه سلطهستیزان شامل تودههای مردم در جهان توسعه یافته، ملتهای غیرمسلمان کشورهای در حال توسعه، جهان اسلام و جهان تشیع است که در راس آنها جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و اردوگاه سلطه گران نیز شامل دولتهای اسلامی و دولتهای درحال توسعه تحت نفوذ غرب، دولتهای پیشرفته همراه با غرب و دولتهای اروپایی است که در راس آنها دولت ایالات متحده آمریکا قرار دارد.(همان)
به عقیده امام خمینی تبلور وحدت اسلامی بین دولتهای مسلمان و جوامع اسلامی می تواند منجر به اتحاد در برابر ابرقدرتها و بر هم زدن مناسبات ناعادلانه موجود و برقراری عدالت جهانی شود.(همان، ص444)امام خمینی نظام سلطهگرایانه باقیمانده از عهدنامه وستفالی را به صورت جدی به چالش کشانیده و باعث بیداری اسلامی و افزایش آگاهی ملتهای تحت سلطه در کشورهای استعمارزده شدند.ا ز دیدگاه ایشان ایران اسلامی رهبری اردوگاه جدیدی از سلطه ستیزان را بر عهده گرفته که در تقابل با نظام سلطه غرب محور می-باشد به گونهای که روابط بینالملل را بر پایههایی جدید استوار مینماید که چه از نظر ساختاری و چه از نظر محتوایی و مفهومی با آنچه تا کنون در ادبیات علوم سیاسی و روابط بینالملل رایج است، شباهتی نخواهد داشت.(محمدی، 1387، ص37)
امام خمینی در رابطه با دولتها و چگونگی شکلگیری نظام بینالملل، خط مشی را اتخاذ کرده اند و دولتهای جهان را به دو اردوگاه تقسیم میکنند؛ ایشان به جای تاکید بر تعداد بازیگران، تعداد ایدئولوژی مسلط در نظام بینالملل را مورد توجه قرا میدهند. (ستوده آرانی، دانشیار،1388: 17-18)امام خمینی معتقد است که استعمارگران در سراسر دنیا به شکلی هماهنگ و به دست عمال سیاسی خود که بر مردم کشورهای گوناگون مسلط شده اند، نظام اقتصادی و سیاسی ظالمانهای را ترتیب داده و به تعبیر آنتونیو گرامشی مارکسیست ایتالیایی یک اردوگاه تاریخی را تشکیل داده اند( که مرکز ثقل امروزین آن کشورهای گروه هشت(G8) است) که بر اثر آن مردم جهان به دو دسته ظالم و مظلوم تقسیم شده اند.(امام خمینی، بی تا، صص43-42)
به عقیده امام خمینی انقلاب اسلامی نه تنها موجب پیروزی مردم ایران بر رژیم شاهنشاهی گردید، بلکه آغازگر حرکتی جهانی برای در هم شکستن نظامهای زورمدارانه جهانی با تکیه بر بیداری و قیام ملتهای محروم و تحت ستم گردید.(محمدی، 1387، پیشین، ص50)ایشان به شکل بنیادین با نظم حاکم بر نظام جهانی مخالف بوده و آن را ناعادلانه میداند. ایشان نه تنها نظریات حاکم بر روابط بینالملل که نشات گرفته از اندیشههای «ماکیاول»، «هابز»و «مورگنتا»بوده و مبتنی بر این عقیده است که حق با زور است را مردود دانسته(همان)، بلکه بر این اعتقاد بود که سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین داشته و تا زمانیکه این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند، مستضعفان به ارث خود که خدای متعال به آنها عنایت فرموده نمی رسند.(صحیفه امام خمینی، اسفند1379، ج12، ص144)
در دیدگاه امام خمینی در حالی که در اردوگاه سلطهگران، بازیگران اصلی تلاش میکنند که همچنان نظام ظالمانه وستفالی و قواعد بازی آن را حفظ نمایند. اردوگاه سلطهستیزان به ویژه با پیروزی انقلاب اسلامی و دمیده شدن روح امید درصدد شکستن این تابوی چندصدساله نظام سلطه بوده و برای جامعه جهانی برنامه و اهداف و قواعد بازی جدیدی را برنامه ریزی می کنند.(محمدی، 1387، پیشین، صص52-51)
در نگاه امام برقراری صلح جهانی پایدار مستلزم استقرار عدالت جهانی است و برقراری عدالت جهانی پیش شرطی برای برقراری صلح جهانی می-باشد. از آنجائی که قدرتمندان و دولتهای غربی به هیچ قیمتی حاضر به کوتاه آمدن از منافع خود برای برقراری عدالت نیستند، بنا بر این تقابل با آنها برای رسیدن به صلح جهانی و پایدار اجتناب ناپذیر خواهد بود.
منابع:
الف) فارسی
1. امام خمینی(بی تا)، ولایت فقیه، تهران: انتشارات کاوه.
2. صحیفه امام(زمستان 1379)، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد5، چاپ سوم.
3. صحیفه امام(زمستان1379)، تهران: موسسه تنظیم نشر آثار امام خمینی، جلد12، چاپ سوم.
4. اشلی، ریچارد(1386)، «فقر نوواقعگرایی»، مندرج در مفاهیم اساسی در روابط بین-الملل:نوواقعگرایی، نظریه انتقادی و مکتب برسازی، ویراست توسط اندرو لینکلیتر، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه.
5. ستوده آرانی، محمد و دانشیار، علیرضا،( 1388)، آسیب شناسی روابط بین الملل از دیدگاه امام خمینی(س)، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی ، سال ششم، ش 19، زمستان.
6. سلیمی، حسین(1380)؛ نظریه انتقادی، پست مدرنیسم، نظریه های مجازی در روابط بین الملل، تهران:گام نو.
7. جمشیدی، محمد حسین و درودی، مسعود،( 1389) مفهوم و شاخصه های عدالت سیاسی در گفتمان سیاسی امام خمینی، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی،سال هفتم،ش 22، پاییز.
8. دهقانی فیروز آبادی، سید جلال،( 1389)، تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر نظریه های روابط بین الملل، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال هفتم، ش 20، بهار.
9. صالحی، زهرا (1388)، «مناسبات عدالت و صلح جهانی از دیدگاه امام خمینی»، ماهنامه معرفت، شهریور1388، ش142،صص 117-131
10.طاهایی، سیدجواد(1388)، «امام خمینی و مبانی سیاست خارجی ج.ا.ا»، فصلنامه بین المللی روابط خارجی، بهار1388، ش1،صص 111-77
11. عبداله خانی،علی(1383)، نظریه های امنیت: مقدمه ای بر طرح ریزی دکترین امنیت ملی(1)، جلد1، تهران:انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران.
12. قوام، عبدالعلی(1384)، روابط بین الملل: نظریه ها و رویکردها، تهران: انتشارات سمت.
13. کاکس، رابرت(1371)، «چند سوگرایی و نظم جهانی»، ترجمة سیروس سعیدی، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، سال هفتم، شماره سوم و چهارم، (آذر و دی)، صص42 تا 51.
14. گیل، استفن،( 1385)، جهانی شدن، تمدن بازار نگر ونولیبرالیسم انضباط آفرین، در مفاهیم اساسی در روابط بین الملل:مارکسیسم، اندرولینکلیتر، تهران:دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی وزارت خارجه.
15. محمدی، منوچهر(ب)(1387)، «برخورد تمدنها یا برخورد با نظام سلطه»، فصلنامه حکومت اسلامی، تابستان1387،صص 62-37
16. مشیرزاده، حمیرا(الف)(1384)، تحول در نظریه های روابط بین الملل، تهران: انتشارات سمت.
17. مشیرزاده، حمیرا(ب)(1384)، «بازبینی نظریه انتقادی در روابط بین الملل»، فصلنامه سیاست، بهار1384، ش65
ب) انگلیسی
1- Gill,s(1993),"Epistemology, Ontology and Italian school" in Gill,ed.
2- Jackson,R and Sorensen,J(1997), Introduction to International Relations, New York and Oxford: Oxford University Press.
3- Rupert, M(1993), Producing Hegemony: The Politics of Mass Production and American Global Power, Cambridge University Press.
4- Stean,J and Pettiford,L(2001), International Relations: Perspectives and Themes, London: Longman.
5- Griffiths, Martin (1999). Fifty key Thinkers in International Relations, New York, Routledge
ج) اینترنتی
1- احمدیان، فاطمه(1388)، «نظریه انتقادی یا مکتب فرانکفورت در روابط بین الملل»، مندرج در :
http://www.political.ir/post-362.aspx
2- پایگاه بررسی استراتژیک(1389)، « مبانی نگرش امام خمینی(س) به سیاست خارجی و نظام بین الملل»، مندرج در:
http://strategicreview.org/?p=16394
3- محمدی، منوچهر(1388)، «امام خمینی با انقلاب خود سیر تحولات نظام بین الملل را به چالش کشید»، مندرج در:
http://www.ghatreh.com/news/5489177.html
4-ستوده ارانی، محمد(1387)، «امام خمینی و نظریهپردازی در روابط بینالملل»، مندرج در:http://noorportal.net/90/124/130/12366.aspx
منبع: خبرگزاری فارس