بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 54068
کل یادداشتها ها : 109
در روز 27 تیر 1367 به دنبال پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل از سوی ایران، جنگ هشت ساله میان ایران و عراق رسماً به پایان رسید. قطعنامه 598 اول مرداد 1366 از سوی سازمان ملل صادر و در 27 تیر 1367 از سوی ایران پذیرفته شد و در 29 تیر 1367 به اتفاق آرا به تصویب نهایی رسید.
آیتالله خامنه ای، رییس جمهوری وقت در نامهای که در روز 27 تیر 1367 برای «خاویر پرز دکوئیار»، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد ارسال کرد، آورده بود: «... همان طور که به خوبی استحضار دارید، آتش جنگی که به وسیله رژیم عراق در 22سپتامبر 1980 با تجاوز علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران آغاز گردید، اینک ابعاد غیرقابل تصوری به خود گرفته است که کشورهای دیگر و حتی غیرنظامیان بیگناه را نیز در شعله های خود گرفته است. قتل 298 نفر انسان بیگناه که با ساقط ساختن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله یکی از کشتی های جنگی آمریکایی در خلیج فارس به وقوع پیوست، نمونهای بارز در این خصوص است. در چنین موقعیتی، تلاشهای جنابعالی برای اجرای قطعنامه 598 حائز اهمیت ویژهای است. جمهوری اسلامی ایران پیوسته کمک و پشتیبانی خود را نسبت به شما در حصول به این هدف مبذول داشته است. در این زمینه ما مصمم گردیدیم که رسماً اعلام داریم جمهوری اسلامی ایران به خاطر اهمیت حفظ جان انسانها و برقراری عدالت و صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی، قطعنامه 598 شورای امنیت را میپذیرد...» (روزنامه اطلاعات، 28 تیر 1367)
قطعنامه 598:
در مورد قطعنامه 598 نکته حائز اهمیت این بود که پیشنویس آن از سوی 5 عضو دائمی شورای امنیت مشترکاً تهیه و به شورای امنیت تسلیم شده بود. شورای امنیت در این فاصله به مشورتهای فشرده خود برای تنظیم پیشنویسی که حاوی فصل مشترک نظریات دو کشور بود، ادامه میداد و این قطعنامه به اتفاق آراء از تصویب شورای امنیت گذشته بود. در قطعنامه 598 از طرفین درگیر درخواست شده بود که: «فوراً در جنگ آتش بس اعلام کرده و آن را رعایت نمایند، نیروهای مسلح خود را تا پشت مرزهای شناخته شده بینالمللی به عقب بکشند و اسرای جنگی را آزاد کنند.» شورا در این قطعنامه نگرانی عمیق خود را از استمرار جنگ بین ایران و عراق اعلام کرده و اظهارنظر کرده بود که: «چون احتمال افزایش و گسترش جنگ میرود قصد دارد کلیه اقدامات جنگی را متوقف کند و یک صلح جامع، عادلانه، شرافتمندانه و بادوام بین ایران و عراق برقرار سازد.» شورا در پایان قطعنامه اعلام کرده بود که به دلیل استمرار جنگ بین ایران و عراق صلح جهانی به خطر افتاده است و در نتیجه تهدید کرده بود که برابر مواد 39 و 40 منشور سازمان ملل عمل خواهد کرد.
دولت جمهوری اسلامی ایران به دلیل بعضی ضعفها و نقایص قطعنامه از آن انتقاد و دلایل خود را ارائه کرد و بر این اساس قطعنامه 598 به مدت یک سال به صورت معلق، نه رد و نه قبول ماند. در این شرایط، جنگ در زمین، هوا و دریا ادامه داشت. کشتیهای جنگی که برای اسکورت کشتیهای تجاری به خلیج فارس اعزام میشدند، به جنگ کشیده شدند. در 12 تیر 1367 ناو جنگی امریکایی وینسنس، به طور عمدی هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران را در جریان یک پرواز عادی بر فراز خلیج فارس مورد هدف قرار داد. در این جنایت 290 مسافر شامل دهها زن و کودک به شهادت رسیدند.
سرانجام جمهوری اسلامی ایران در 27 تیر 1367 رسماً به دکوئهیار، دبیرکل سازمان ملل متحد اطلاع داد که به منظور جلوگیری از کشتار و برقراری عدالت و استقرار صلح در منطقه و جهان، قطعنامه 598 را میپذیرد. دکوئهیار 9 روز پس از اعلام رسمی ایران مبنی بر پذیرش قطعنامه 598، در فاصله بین 4 مرداد 1367 تا 26 مرداد همان سال، 9 بار با وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و 6 بار با نماینده دولت عراق برای تعیین نحوه اجرای قطعنامه 598 ملاقات کرد. دکوئهیار در 17 مرداد اعلام کرد که هر دو دولت با ملاقات بین وزرای امور خارجه خود زیر نظر وی موافقت کردهاند. این ملاقات بلافاصله پس از استقرار آتشبس به منظور دستیابی به تفاهماتی برای اجرای سایر مفاد قطعنامه 598 و زمان بندی طرح اجرایی انجام گرفت. سرانجام دولتهای ایران و عراق به دبیر کل سازمان ملل اطلاع دادند که با پیشنهاد برقراری آتشبس در سپیده دم روز 29 مرداد موافقت میکنند.
امام و قطعنامه 598:
در پی اعلام قبول قطعنامه 598 از سوی ایران، امام خمینی(س) بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیامی که به بهانه سالروز کشتار زائران ایرانی در مکه منتشر شده بود، به تشریح سیاست جدید جمهوری اسلامی در قبال جنگ تحمیلی و دلایل پذیرش قطعنامه پرداخت. در پیام امام که روز 29 تیرماه منتشر شد، آمده بود: « اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگوارى براى همه و خصوصاً براى من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مىدیدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلًا خوددارى مىکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم. و خدا مىداند که اگر نبود انگیزهاى که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شود، هر گز راضى به این عمل نمىبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم. و مسلّم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از هم? فرزندان عزیزم در جبهههای آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نمودهاند، تشکر و قدردانی میکنم. و هم? ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت میکنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمر? خونها و شهادتها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسف? شهادت بیخبرند و نمیدانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمهای وارد نمیسازد...» (صحیفه امام، ج 21: ص92)
قبول قطعنامه و پرسش های بی پایان:
قبول ناگهانی قطعنامه 598 آن هم حدود یکسال پس از صدور آن از سوی سازمان ملل متحد، پرسش های بسیاری در میان اقشار مختلف مردم و رزمندگان ایجاد کرده بود. پرسشهایی که علاوه بر پیام امام که در تشریح دلایل قبول قطعنامه منتشر شده بود، با پاسخ ها و توضیحات مسئولان لشکری و کشوری مواجه میشد. از آن جمله حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس و سخنگوی شورای عالی دفاع بود. وی یک روز پس از پذیرش قطعنامه درباره زمینههای اتخاذ این سیاست از سوی جمهوری اسلامی گفت: «حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت 290 نفر سرنشین بیگناه، به هیچ وجه ادعای اشتباه در مورد آن پذیرفته نیست و از نظر ما یک اخطار تلقی شد. همچنین قساوت فوق العاده صدام در داخل عراق که هزاران روستا و صدها هزار تن از مردم را با بمباران شیمیایی قتل عام میکند، از دیگر دلایل آن است که نشان میدهد، به او اجازه دادهاند هر جنایتی را مرتکب شود. مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلاً ذکر نمیشود، ما را به این نتیجه میرساند که مصلحت انقلاب و ملتهای ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود... ایران تا به حال خواستار آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تعیین شود، ولی فعلاً با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده، از آن شرط خود صرف نظر میکنیم... متأسفانه تبلیغات جهانی ما را جنگ افروز و جنگ طلب معرفی کرده و صدام و حزب بعث متجاوز که تمامی قوانین را نقض کرده، ولی چون یک شعار مشخص دارد، یعنی قطعنامه را پذیرفته و حاضر به قضاوت بینالمللی است، به صورتی عوامفریبانه صلحطلب معرفی شده است. با این کار، یعنی قبول قطعنامه 598، ما نشان دادیم که در این زمینه انعطافپذیر هستیم... ما قطعنامه را هرگز رد نکرده بودیم، بلکه شرطی روی آن گذاشتیم و این اواخر روشن شد که ممکن است حوادث تلخی در منطقه اتفاق افتد که نقطه عطف آن سقوط هواپیمای مسافری ایران توسط امریکا بود... آنها میخواستند ما را به دلیل نپذیرفتن قطعنامه تحریم تسلیحاتی کنند، منطقاً از آن پس (در صورتی که عراق از قبول قطعنامه خودداری کند) باید عراق را تحریم نمایند.» (روزنامه اطلاعات، 28 تیر 1367)
همچنین محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی درباره پذیرش قطعنامه 598 میگوید: «دو نگاه در خصوص قطعنامه 598 وجود داشت؛ در نگاه اول مقایسهای بین این قطعنامه و دیگر قطعنامههایی که از سوی شورای امنیت صادر میشده صورت میگیرد و سرانجام با توجه به تنظیم نکاتی در قطعنامه 598 آن را تا حدودی به نفع ایران تعبیر میکنند و به همین واسطه مورد پذیرش مقامات قرار میگیرد. براساس نگاه دوم، شرایط نظامی در سالهای اواخر جنگ، به گونهای بود که ایران در موضع ضعف قرار گرفت. از یک طرف عراق درازدستیهایی به لحاظ نظامی در مرزهای ایران داشت و حتی قسمتهایی از خاک ایران را به تصرف خود درآورده بود و از سویی دیگر، آمریکا با آوردن ناوگان جنگی خود، منطقه خلیج فارس را به کانون بحران تبدیل کرده بود. ادامه جنگ در چنین صورتی کاملا به زیان ایران بود، بنابراین بهترین راه ممکن برای جلوگیری از ضررهای احتمالی آتی، پذیرش قطعنامه 598 است.» (پذیرش قطعنامه 598، سایت شخصی محسن رضایی)
امام خمینی و تعیین استراتژی دفاع
پذیرش قطعنامه 598 و تغییرات استراتژی دفاع از کشور و ملت، مقوله ای بود که اعلام آن برای افکار مردم، خصوصا احساسات پاک و پر شور رزمندگان ما کاملا قابل توجیه نبود و به زمینهسازی در فاصله زمانی مناسب نیاز داشت. از سویی دیگر به اعتقاد کارشناسان و نظامیان به لحاظ شرایط منطقهای و بینالمللی ایجاد شده تطویل زمان میتوانست هر روزش به ضرر کشور باشد.
در چنین اوضاع و احوال امام خمینی(س) که تعیین کننده خط مشی دفاعی در طول هشت سال دفاع مقدس بود، تصمیم گرفت پس از اعلان پذیرش رسمی قطعنامه از سوی مسوولین حرف آخر با مردم را در مورد جنگ نیز خود بزند.
در همین زمینه و در پاسخ به پرسش هایی مبنی بر چرایی تغییر استراتژی دفاعی ایران در پذیرش قطعنامه باید گفت که؛ اصولا دفاع از دیدگاه امام راحل(س) را میتوان به دو نوع دائمی و غیر دائمی تقسیم کرد: استراتژی «دائمی» یا «کلی» که حفظ اسلام و مصالح مسلمین میباشد، استراتژی «غیردائمی» که اتخاذ شیوه دفاع در جهت حفظ اسلام است، یعنی اگر دشمن با ابزار نظامی به جنگ میآید، لزوما باید با ابزار و ادوات نظامی دفاع کرد؛ یا اگر دشمن با ابزارهای فرهنگی و سیاسی به میدان می آید ما هم باید با ابزار فرهنگی و شیوههای سیاسی مناسب از خود دفاع کنیم و همه این شیوهها باید در راستای استراتژی کلی حفظ اسلام و مصلحت جامعه باشد.
از این رو دشمن تا زمانی که در جبهههای نظامی به کشور حمله میکرد، وظیفه ملت دفاع نظامی بود و هنگامی که پس از صدور قطعنامه 598 استراتژی ضربه را از جبهه نظامی به جبهه سیاسی کشاند ما هم لازم بود متناسب با این جبهه، شیوه دفاعی اتخاد میکردیم. به همین دلیل حضرت امام(س) فرمودند که:
«من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مىدیدم؛ ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلًا خوددارى مىکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور، که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مىدانم.»(همان)
اگر چه امام خمینی(س) با قبول قطعنامه، موقعیت نظام جمهوری اسلامی را در شرایط بوجود آمده حفظ کرد و پس از هشت سال مبارزه، دشمن را از اشغال حتی یک وجب خاک ایران ناامید کرد که در تاریخ جنگها بیسابقه است، لکن این تصمیم به منزله پایان مبارزه نبود، بلکه تغییر استراتژی و اتخاذ شیوه جدیدی از مبارزه در جبهه سیاسی بوده است. به طوری که ایشان در این زمینه و پس از قبول قطعنامه 598 در جهت حفظ و استحکام نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران، خطاب به ملت ایران در رابطه با اتخاذ این تصمیم، اینچنین فرمودند:
«اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش مىکنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ایران به معناى حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولى دورنماى حوادث را نمىتوان به طور قطع و جدى پیشبینى نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانهجوییها به همان شیوههاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهیا باشیم. و ملت ما هم نباید فعلًا مسأله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام مىکنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانهها حملات خود را دنبال کنند. نیروهاى نظامى ما هر گز نباید از کیْد و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطى باید بنیه دفاعى کشور در بهترین وضعیت باشد.» (صحیفه امام، ج21: صص93-94)
همانطور که اشاره شد امام خمینی(س) با درایت و هوشیاری و بصیرت و آگاهی کامل از مسائل داخلی و بینالمللی قطعنامه 598 را بر خلاف قطعنامه های قبلی شورای امنیت در مورد پایان جنگ و برقراری آتش بس، پذیرفت. قبول این قطعنامه فقط با هدف حفظ اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران در برابر حملات و آسیب های دشمنان کشور و مستکبرین بود. درک و فهم اتخاذ چنین تصمیمی از سوی امام(س) تنها با قرار گرفتن در ظرف زمانی تصویب قطعنامه و اوضاع داخلی و بینالمللی آن زمان اماکن پذیر می باشد و پرداختن به آن بدون توجه به شرایط زمانی پذیرش قطعنامه، بی انصافی و خیانت به دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس می باشد.